چرا بايد سواد علمى داشته باشيم

خلاصه خبر

۱- ما در عصرى زندگى مى كنيم كه هر روز و هر لحظه كشفيات علمى تازه اى صورت مى گيرند و فناورى هاى نوين چهره جهان پيرامونمان را دگرگون مى كنند. ۲- مطالعه عميق در يك زمينه بخصوص از علم، هميشه باعث آفرينش فردى باسواد علمى نمى شود. ۳- سواد علمى اغلب با سواد تكنولوژيك اشتباه گرفته مى شود، سواد علمى دركى وسيع از مفاهيم پايه اى علوم است. ۴- بررسى ها نشان مى دهد كه حتى در جوامع پيشرفته درصد قابل ملاحظه اى از مردم، فاقد سطح علمى كافى هستند.

سواد علمى زبان نامانوس و پيچيده متخصصان شاخه هاى مختلف دانش نيست، بلكه در جامع ترين اصول علمى و دانش عمومى ريشه دارد. در جوامع امروزى كه با كشفيات علمى و تغييرات انقلاب گونه فناورى هاى نوين گره خورده اند، بدون راى دهنده و نماينده آگاه و صاحب سواد علمى، برخى از اساسى ترين اهداف يك جامعه مردمسالار تحقق نمى يابند. ما در عصرى زندگى مى كنيم كه هر روز و هر لحظه كشفيات علمى تازه اى صورت مى گيرند و فناورى هاى نوين چهره جهان پيرامونمان را دگرگون مى كنند. كافى است فقط به روزنامه مورد علاقه خود مراجعه كنيد. ديروز، امروز يا فردا، شما با عناوينى درباره گرم شدن كل جهان، كلون سازى (شبيه سازى)، فسيل هاى كشف شده در شهاب سنگ ها يا غذاهاى حاصل از گياهان تغيير ژنتيكى يافته، روبه رو مى شويد. مواد نامانوس با محيط زيست، پيشرفت هاى پزشكى، DNA در عرصه قضاوت و داورى هاى جديد از موضوعاتى هستند كه به طور مستقيم بر زندگى ما تأثير مى گذارند. شما به عنوان يك مصرف كننده، يك تاجر و يك شهروند، اگر مى خواهيد در جوامع نوين امروزى فعالانه مشاركت داشته و تأثيرگذار باشيد، بايد ديدگاه هاى خود را درباره اين موضوعات و ديگر موضوعاتى كه ريشه علمى دارند، مشخص و منسجم سازيد. موضوعات علمى و مرتبط با فناورى هاى نوين، بيش از گذشته در سخنرانى هاى ملى ديده مى شود؛ بحث و گفت وگو پيرامون آسيب هايى كه به لايه ازن وارد شده، باران اسيدى، تهديدهاى اقتصادى تغييرات آب و هوا و گونه هاى مهاجم از جمله آنها هستند. درك اين گونه بحث و گفت وگوها، به اندازه خواندن آنها اهميت دارد. همه شهروندان بايد سواد علمى داشته باشند تا بتوانند جهان پيرامونشان را به خوبى درك كنند و با آگاهى كامل تصميم بگيرند. از اين رو، همه دانشمندان و آموزشگران علوم بايد به ايجاد شرايطى كمك كنند كه همه ما دانش پايه اى لازم براى زندگى موفقيت آميز در جهان در حال تغيير امروز و فردا را به دست آوريم. اما سواد علمى چيست؟ چه اهميتى دارد؟ و چگونه مى توان همه شهروندان را صاحب سواد علمى كرد؟ • سواد علمى چيست – سواد علمى مجموعه اى از مفاهيم، تاريخ و انديشه هايى است كه به ما كمك مى كند موضوعات علمى زمانمان را درك كنيم. – سواد علمى زبان نامانوس، تخصصى و سرشار از اصطلاحات پيچيده متخصصان شاخه هاى مختلف دانش نيست. كسى از شما نمى خواهد براى درك اهميت پيشرفت هاى پزشكى، داروهاى جديدى بسازيد يا براى درك نقش ايستگاه فضايى در اكتشافات فضايى، مدار آن را در فضا محاسبه كنيد. – سواد علمى در جامع ترين اصول علمى و دانش عمومى ريشه دارد. يك شهروند داراى سواد علمى، از واژگان و حقايقى آگاه است كه براى درك مفهوم اخبار روزانه ضرورى اند. – اگر شما موضوعات علمى مجلات و روزنامه ها را خوب درك مى كنيد (اگر شما مقالات مرتبط با مهندسى يا سوراخ هاى لايه ازن را به همان راحتى مقالات ورزشى، سياسى يا هنرى مى فهميد) شما سواد علمى داريد. بدون شك، اين تعريف از سواد علمى، همه را راضى نمى كند. برخى از دانشگاهيان عقيده دارند كه آموزش علوم بايد دانشجويان را با دشوارى هاى رياضيات و دايره واژگان پيچيده اى آشنا كند. آنان بر اين باورند كه همه بايد مزه واقعى علم را آن گونه كه هست، تجربه كنند. اما من معتقدم آنانى كه اصرار دارند همه بايد در سطحى عميق از علوم آگاهى داشته باشند، دو جنبه مهم، اما مجزاى دانش علمى را با هم اشتباه مى گيرند. كار علمى انجام دادن با استفاده از علم تفاوت دارد و سواد علمى با اين دومى سروكار دارد. مطالعه عميق در يك زمينه بخصوص از علم، هميشه باعث آفرينش فردى باسواد علمى نمى شود. در حقيقت، گاهى با دانشمندانى روبه رو مى شويم كه خارج از محدوده فعاليت هاى تخصصى خودشان از موضوعات علمى آگاهى ندارند. زمانى من از بيست و چهار فيزيكدان و زمين شناس خواستم تفاوت بين DNA و RNA (يعنى يكى از پايه اى ترين مفاهيم در زيست شناسى مولكولى) را بيان كنند. تنها سه نفر از آنان توانستند به پرسش من پاسخ دهند و آنان كسانى بودند كه اين آگاهى در زمينه كارى آنان مفيد بود. به احتمال زياد، اگر از زيست شناسان مى خواستم تفاوت بين نيمه هادى و ابرهادى را توضيح دهند، به نتيجه مشابهى دست مى يافتم. بنابراين، برخى از دانشمندان خارج از تخصص خودشان مانند هر شخص ديگرى از موضوعات علمى آگاهى ندارند و به واقع فاقد سواد علمى هستند. براى اين كه بفهميم سواد علمى به واقع چيست، شايد بهتر باشد بدانيم كه چه چيزى سواد علمى نيست. سواد علمى اغلب با سواد تكنولوژيك اشتباه گرفته مى شود. سواد تكنولوژيك يعنى توانايى استفاده از دستگاه هايى مانند كامپيوتر و ضبط و پخش ويديويى كه براى بسيارى از حرفه هاى جوامع امروزى ضرورى است، اما با تعريفى كه ارائه كرديم، از سواد علمى مجزا مى شود. خلاصه، سواد علمى دركى وسيع از مفاهيم پايه اى علوم است. وسعت اين مسئله تا كجاست؟ بررسى ها نشان مى دهد كه حتى در جوامع پيشرفته درصد قابل ملاحظه اى از مردم (حتى كسانى كه تحصيلات دانشگاهى دارند)، فاقد سطح علمى كافى هستند. – در پژوهشى كه در دانشگاه هاروارد انجام شد، مشخص گرديد كه كمتر از ده درصد كارشناسان ارشد مى توانند توضيح دهند چرا هوا در تابستان، از زمستان گرمتر است. – در پژوهش ديگرى كه در دانشگاه جورج ماسون انجام شد، بيش از پنجاه درصد دانشجويان كارشناسى ارشد نتوانستند فرق بين اتم و مولكول را به درستى تعيين كنند. به نظر من چنين نتايجى دور از انتظار نيستند و نبايد آنها را استثنا قلمداد كرد. در واقع، ما در اغلب دانشگاه ها با دانشجويانى روبه رو هستيم كه از درك بسيارى از مقالات مهمى كه در روزنامه ها منتشر مى شوند، عاجزند. اين مسئله به دانشگاه ها محدود نمى شود. ما در دبيرستان ها و مدرسه ها نيز با چنين مشكلى روبه رو هستيم. بر اساس پژوهشى كه در آمريكا انجام شده است، كمتر از هفت درصد بزرگسالان، بيست و دو درصد دانشجويان و بيست و شش درصد استادان دانشگاه داراى سواد علمى هستند. بنابراين، مى توان نتيجه گرفت حجم عمده اى از شهروندان قرن بيست و يكم، توانايى هاى علمى لازم براى زندگى در اين قرن را ندارند؛ قرنى كه با كشفيات علمى و تغييرات انقلاب گونه فناورى هاى نوين گره خورده است. • چرا سواد علمى اهميت دارد چرا بايد نگران اين باشيم كه شهروندانمان سواد علمى دارند يا نه؟ چرا بايد به فكر درك و فهم خودتان از علم باشيد؟ سه دليل مختلف ممكن است شما را متقاعد كند كه چرا سواد علمى مهم است: ۱- از نظر كشوردارى. همه ما با مسائل عمومى روبه رو هستيم كه بحث پيرامون آنها به زمينه علمى نياز دارد و بنابراين همه ما تا حدودى بايد سواد علمى داشته باشيم. دولت هاى دموكرات كه از آموزش علوم حمايت مى كنند، حامى پژوهش هاى علوم پايه اند، منابع طبيعى را به خوبى اداره مى كنند و از محيط زيست حفاظت مى كنند، تنها به كمك شهروندان داراى سواد علمى قوام مى يابند. بدون راى دهنده آگاه ( و نماينده آگاه و صاحب سواد علمى) برخى از اساسى ترين اهداف يك جامعه مردمسالار تحقق نمى يابند. ۲- از نظر زيباشناختى. جهان ما بر طبق چند قانون طبيعى و فراگير عمل مى كند. هر كارى كه شما انجام مى دهيد، هر چيزى كه شما از لحظه خواب بيدار شدن در صبح تا لحظه به خواب رفتن در نيمه شب تجربه مى كنيد، بر طبق اين قوانين طبيعى رخ مى دهد. بينش علمى ما از جهان، بى نهايت زيبا و باشكوه است و عالى ترين دستاوردهاى تمدن بشرى را به روشنى نشان مى دهد. شما با درك وحدت بين ظرف پر از آبى كه روى گاز در حال جوشش است و جابه جايى آهسته قاره ها، وحدت بين رنگ هاى مسحور كننده بال يك پروانه و رفتار ذرات بنيادى ماده، هم از لحاظ فكرى و هم از لحاظ زيباشناختى ارضا مى شويد. فردى كه سواد علمى دارد، درست مانند كسى است كه نمى تواند بخوابد و در دنياى ديگرى زندگى مى كند كه بدون شك زيباتر و پربارتر است. ۳- انسجام فكرى. جوامع امروزى به نحو تنگاتنگى با كشفيات علمى گره خورده اند، به نحوى كه در اغلب موارد آنها در طرح ريزى مشرب فكرى يك دوران نقش كليدى ايفا مى كنند. براى مثال، مفهوم كوپرنيكى گردش سيارات به دور خورشيد، نقش مهمى در زدودن تفكرات قرون وسطايى داشت. همين طور چارلز داروين با كشف سازوكار انتخاب طبيعى، راه ساده ترى براى درك طبيعت فراهم ساخت. بنابراين، پيشرفت هاى علم اركان جامعه را متحول مى كنند. پس بدون سواد علمى چگونه مى توان رشته هاى عميقى را درك كرد كه حيات فكرى جامعه را انسجام مى بخشند؟ •چه بايد كرد مسئله را مطرح كرديم و اكنون به راه حل مى پردازيم. شما و خانواده تان چگونه مى توانيد صاحب سواد علمى شويد؟ خوشبختانه، آموزشگران علوم طبيعى دهه گذشته به راه حل هاى كارآمدى دست پيدا كرده اند. ۱- آموزش مقدماتى. آموزش علوم در مدارس بايد با رويكرد كاوشگرى تدريس شود. يعنى به جاى آن كه دانش آموزان را با انبوهى از اطلاعات روبه رو كنيم، آنها را در موقعيتى قرار دهيم كه براى يك مسئله و تحقيق پيرامون آن ترغيب بشوند. از اين رو، لازم است معلمان در رويكرد آموزش خود تجديد نظر كنند و بر مسئولان است كه شرايط را براى آموزش آنان در اين زمينه مهيا سازند. ۲- آموزش دانشگاهى. اصلاحات بايد به دانشگاه ها نيز كشيده شود. آموزش علوم به روش تلفيقى تا سطوح خاصى از آموزش دانشگاهى ضرورى به نظر مى رسد. دانشجويان بايد بدانند آگاهى از دانسته هاى ساير شاخه هاى علوم براى پيشرفت علمى و نيز زندگى بهتر در جهان مسبوق از علم ضرورى است. ۳- آموزش عمومى. نوشتن كتاب هاى علمى كه براى عموم مردم قابل فهم باشند، چه از سوى دانشمندان و چه از سوى اصحاب مطبوعات، بايد رونق بيشترى گيرد. برنامه هاى تلويزيونى و راديويى، بايد ضمن معرفى تازه ترين دستاوردهاى علمى پيرامون پيامدهاى اجتماعى آنها نيز اطلاع رسانى كنند. صفحات اينترنت مكان مناسبى براى دنبال كردن اين هدف است. روزنامه ها و مجلات عمومى كه صفحه علمى دارند، بايد در انتخاب موضوعات و نحوه بيان آنها دقت بيشترى مبذول دارند. اگر به اهميت سواد علمى پى برده باشيم، براى كسب و اشاعه آن تلاش مى كنيم، به اين ترتيب، توپ در زمين ما خواهد بود و به زودى مزه پيروزى نهايى را مى چشيم. رابرت هازن ترجمه: حسن سالارى


منبع : Why Should You Be Scientifically Literate? By Robert M. Hazen An ActionBioscience.org original article شرق آنلاين

Share

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *