نظريه جهان ازلي عليه بيگ بنگ

نظریه ای كه چند سال اخیر ابراز شده بیان می دارد كه احتمالا فضا و زمان پس از انفجار بزرگ Big Bang آغاز نشده است بلكه فضا و زمان همیشه وجود داشته است و یك چرخه بی پایان از انبساط و انقباض را انجام می دهد.

پاول استینهارت ، فیزیكدان دانشگاه پرینستون و نیل توروك از دانشگاه كمبریج دو دانشمندی هستند كه این نظریه را ابراز كرده اند. طبق این نظریه در هر چرخه جهان از ماده داغ و چگال انباشته می شود و پس از آن مرحله انبساط را آغاز می كند كه در طی آن جهان سرد می شود. تا اینجای كار همه چیز شبیه تصویر ارائه شده از نظریه انفجار بزرگ است.

بعد از گذشت ۱۴ میلیارد سال انبساط جهان شتاب بیشتری به خود می گیرد. البته مشاهدات تجربی موید این نظریه می باشد. بعد از گذشت تریلیون ها سال ماده به طور كامل منتشر شده و به حداكثر انبساط خود می رسد. تابش نیز در سرتاسر جهان پراكنده می شود و بدین ترتیب مرحله انبساط جهان متوقف می شود. در مرحله بعد یك میدان انرژی ، ماده و تابش های جدیدی تولید می كند و بنابراین این چرخه مجددا شروع می شود.

این تئوری جدید پاسخ های محتملی را برای چندین مسئله كه مدت های مدیدی در زمینه انفجار بزرگ در ذهن دانشمندان وجود داشت ؛ پاسخ می گوید. نظریه انفجار بزرگ طی چند دهه گذشته نظریه غالب در زمینه كیهان شناسی به شمار می فت. از جمله پرسش هایی كه در نظریه انفجار بزرگ بدون پاسخ مانده است می توان به پرسش زیر اشاره كرد :

"چه چیزی برای اولین بار منفجر شده و چگونه قبل از آغاز زمان آن چیز وجود داشته است؟"

استینهارت ، استاد فیزیك كه از جمله ارائه دهندگان این نظریه می باشد در این زمینه می گوید :

 " این نظریه نیز تفسیر های موفقیت آمیزی در مورد جهان هستی ارائه می دهد و همانند نظریه انفجار بزرگ ، قادر به توجیه شرایط موجود می باشد ؛ اما نكته قابل ذكر آن است كه شواهد قاطعی در دست نیست كه بیان كند كدامیك از این نظریه ها صحیح است."

وی در ادامه می افزاید :

 "در این مرحله من نمی توانم هیچ كدام از این نظریه ها را رد كنم. چیزی كه برای من جالب است این است كه ما در حال حاضر دو نظریه داریم كه از جهات بسیاری با یكدیگر فرق اساسی دارند و ما احتمالا تا چند سال آینده می توانیم به طور تجربی صحت و سقم این دو نظریه را بررسی كنیم ."

 نظریه انفجار بزرگ حدودا ۶۰ سال پیش ارائه شده است و در طی این مدت برای آنكه بتواند مشاهدات تجربی را به نحو شایسته ای توجیه كند ؛ تغییراتی در آن صورت گرفته و تا حدودی توسعه یافته است. یك عنصر بسیار اساسی كه در دهه ۱۹۸۰ به این نظریه افزوده شده است مفهوم "تورم" است .
مفهوم تورم بیانگر دوره انبساط بسیار سریع است كه در خلال اولین ثانیه های بعد از انفجار بزرگ روی داده است. دوره تورم برای تشریح وضعیت یكنواختی و همگونی جهان كه توسط ستاره شناسان مشاهده شده عنصری مهم است .

این مفهوم ضمنا می تواند توجیه كننده نحوه تشكیل كهكشانها باشد. این دانشمندان بعد ها مجبور شدند تا به نظریه انفجار بزرگ مفهوم "انرژی سیاه" را نیز بیافزایند. به این دلیل مفهوم انرژی سیاه به نظریه انفجار بزرگ اضافه شده است كه توجیه گر مشاهدات جدیدی باشد كه بیان می دارد انبساط جهان شتاب بیشتری به خود گرفته است .
در تئوری جدید صحبتی از تورم و انرژی سیاه به میان نمی آید و این دو مفهوم با ایده میدان انرژی جایگزین شده است. بر طبق این نظریه:

 میدان انرژی در حال نوسان است و بدین ترتیب زمانی باعث انبساط جهان و زمانی دیگر باعث ركود می شود.

 در عین حال این نظریه تمام پدیده هایی كه اخیرا مشاهده شده اند را به همان خوبی نظریه انفجار بزرگ توجیه كند.

استینهارت كه یكی از پیشگامان ارائه تئوری تورم است در این زمینه می گوید :

 " از آنجایی كه نظریه جدید به مفروضات كمتری نیاز دارد ، استفاده از آن آسانتر به نظر می رسد." حسن دیگر این نظریه این است كه می تواند بدون افزودن مفروضات بیشتری به آن آینده جهان را پیش بینی كند.
این نظریه می گوید جهان چرخه های مشخصی را طی می كند كه هر كدام از آنها ممكن است تریلیون ها سال طول بكشد اما در مقابل نظریه انفجار بزرگ مفهوم تورم نمی تواند آینده دراز مدت جهان را پیش بینی كند .

همانگونه كه مفاهیمی همانند انرژی سیاه و تورم به طور غیر مترقبه مطرح می شوند ؛ می توان مفهوم دیگری را نیز به آنها اضافه نمود تا نحوه انبساط را به گونه دیگری توجیه كند در عین حال مدل چرخه ای حاوی چندین مفهوم جدید است كه توروك و استینهارت در طی چند سال گذشته به همراه دنشجویان پرینستون و همكارانشان از دانشگاه پنسیلوانیا و موسسه مطالعات پیشرفته ارائه داده اند. جرمیا استریكر استاد اختر فیزیك پرینستون و استاد پروازی اختر فیزیك و فلسفه عملی كمبریج در این زمینه می گوید : "این تحقیقات كه به وسیله پاول استینهارت و نیل توروك انجام گرفته بسیار غیر مترقبه و جالب است. این ایده جدید و بزرگ طی دو دهه گذشته در زمینه هستی شناسی منحصر به فرد است.

سر مارتین ریز از محققین انجمن سلطنتی كمبریج خاطر نشان می سازد كه خواص كلیدی و مهم مفاهیم فیزیكی مربوط به جهان در حال انبساط ، همچنان در حد حدس و گمان باقی مانده است و تاكنون مشاهد ه ای یا آزمایش تجربی كاملا آنها را تائید نكرده است. ریز در ادامه می افزاید : " در طی ۲۰ سال گذشته نظریات بسیار زیادی ارائه شده است.استینهارت و توروك نیز حدسیات جدیدی را كه مبتنی بر تصورات است ارائه داده اند. كار آنها تاكیدی است بر این مطلب كه ما باید بعضی از مفاهیم روزمره فیزیكی كه برای ما عادی و معمولی است را كنار بگذاریم. به عبارت دیگر ما برای اینكه پیشرفت های جدیدی را شاهد باشیم لازم است از مفاهیم روزمره فضا و زمان چشم پوشی كنیم.

نظریه چرخه ای جهان بیانگر تركیبی از مفاهیم استاندارد فیزیك و سایر مفاهیم پیشرفته فیزیكی است ، كه نشان دهنده تلاش های مجدانه فیزیكدانان برای توسعه یك تئوری فراگیر است كه شامل تمام ذرات و نیرو های فیزیكی شناخته شده می باشد. گرچه این نظریات از ریاضیات پیشرفته ای استفاده می كنند ؛ اما در عین حال می توانند تصویری از نظریه چرخه ای جهان رانیز ارائه كنند.

براساس این تئوری ها جهان باید شامل دو صفحه موازی بسیار بزرگ باشد. برای تجسم بهتر ، دو صفحه كاغذ را كه فاصله آنها بسیار بسیار كم است ؛ را در نظر بگیرید. این فاصله به عنوان یك بعد دیگر یا بعد پنجم عمل می كند كه البته تشخیص آن بطور عملی برای ما دشوار است. در مرحله ای از زمان كه ما در آن بسر می بریم ، صفحات در تمام جهات منبسط می شوند و تمام جرم و انرژی را كه دارند در جهات مختلف منتشر می كنند.

بعد از گذشت تریلیون ها سال ، وقتی كه جهان از جرم و انرژی خالی شد ؛ وارد مرحله ای جدید می شود . در این مرحله كه "ركود" نامیده می شود ؛ انبساط متوقف می شود و در عوض صفحات شروع به حركت به سمت یكدیگر می كنند؛ و بدین ترتیب بعد پنجم دچار انقباض می شود. هنگامی كه صفحات منقبض می شوند كم كم به یكدیگر نزدیك می شوند تا در نهایت با یكدیگر برخورد كنند. این برخورد باعث می شود كه این صفحات انباشته از ماده چگال شوند و دمای آنها به طور غیر منتظره ای بالا رود. این قسمت پیش بینی ها با مفاهیم ارائه شده توسط مفهوم انفجار بزرگ همخوانی دارد. وقتی كه مجددا این صفحات از یكدیگر دور می شوند بار دیگر انبساط آغاز می شود .
نكته قابل ذكر آن است كه این صفحات كه در مورد آنها صحبت شد ؛ جهان های مختلف و موازی یكدیگر نیستند ؛ بلكه در حقیقت قسمت های مختلفی از یك جهان هستند. یك قسمت از این جهان یا یك صفحه شامل تمام ماده معمولی است كه ماهیت آن برای ما آشناست و صفحه دیگر شامل چیزی است كه برای ما ناشناخته است".

استینهارت در ادامه می گوید :
چیزی كه جرم سیاه نامیده می شود و عقیده بر آن است كه قسمت عمده جهان را تشكیل می دهد در این قسمت از جهان قرار دارد. بر هم كنش این دو صفحه فقط براساس جاذبه گرانشی است ؛ یعنی اجرام موجود در یك صفحه جاذبه شدیدی به اجرام صفحه مقابل وارد می كنند . استینهارت می گوید : حركت و خواص این صفحات از مفاهیم ریاضی كه برای بیان آنها به كار گرفته شده است ؛ ناشی می شود. این امر برخلاف مفهوم انفجار بزرگ است كه مفهوم انرژی سیاه بعدا به آن اضافه شده است تا بتواند مشاهدات تجربی را توجیه كند.
استینهارت و توروك مشغول تعدیل و تكمیل این نظریه هستند و در جست و جوی مفاهیم نظری و تجربی می باشند كه نشان دهنده برتری یكی از این نظریات بر دیگری باشد. آنها می گویند : ما می دانیم كه با مشاهدات دقیق تری كه در دهه های آینده و یا حتی در سال های آینده انجام می گیرد شما می توانید به صحت و سقم این نظریات پی ببرید.
اینها موقعیت های جالبی است كه ما را به سوی خود جذب می كند . ممكن است به نظر شما یكی از این نظریات از نظریه دیگر جالبتر باشد ؛ اما به نظر من طبیعت بهترین داور است و می تواند بگوید كدام نظریه صحیح و كدام غلط است.

نوشته : سلیمان فرهادیان
منبع :http://babol.schoolnet.ir/

Share
14 responses... add one

تأثیر « جذر و مَد » ماگمائی در زمین لرزها و زلزله ها
بد نیست بدانیم که ماه ، این خواهر خوانده زمین ، این یار دیرینه و با وفا در زمان منظومگی زمین ، سیاره اش بوده و پس از ماجرای شکستش از خورشید که به عنوان سیاره ، اسیر منظومه شمسی شده است باز زمین را تنها نگذاشته و با نام قمر ، ندیم و همدم او باقی مانده است .
تاکنون صحبت و حدیث های زیادی چه راست و یا چه دروغ پیرامون این چراغ آسمان گفته شده و بسیاری از وقایع زمین را به آن ارتباط داده اند ولی به یقین و با اطمینان می دانیم که علت جذر و مد پوسته جامد زمین و مخصوصاً بالا و پائین رفتن آب دریاها و اقیانوسهای سطح زمین نیروی جاذبه ماه می باشد و هیچگونه شک شبهه ای هم در این مورد وجود ندارد.
ماه و زمین وسایر سیارات و قمرها ، ستارگانی از جنس ضد ماده هستند که جداره آنها در اثر سنتز هسته ای تبدیل به ماده شده است پس :
ماه هم مانند زمین از دو فاز متضاد تشکیل شده است :
1 ــ کُره ملتهب ضدماده درون .
2 ـ جداره ماده که از عناصر مختلف تشکیل شده است.
قبل از هر چیز باز بگویم که در طبیعت علاوه بر نیروی جاذبه ، متضاد آن یعنی نیروی دافعه هم وجود دارد یعنی این ذرات متضاد جهان هستند که نیروی های دافعه و جاذبه را بوجود می آورند بطوریکه ماده با ضد ماده ، نیروی جاذبه را می سازد و ضد ماده با ضد ماده باعث بوجود آمدن نیروی دافعه می شود.
بنابراین دو جنس متضاد ماده و ضد ماده سازنده کُره ماه و کُره زمین ، دو نیروی متضاد جاذبه و دافعه بین آنها را بوجود می آورد.
با این وضع ، سه نیرو بین زمین و ماه وجود دارد:
1 ـ کُرات ضد ماده با یکدیگر نیروی دافعه را بوجود می آورند بنابراین کُره ضد ماده درون زمین با کُره ضد ماده درون ماه نیروی دافعه دارد و باعث می شود که ماه در اثر جاذبه کُره زمین بر روی زمین سقوط نکند.
2 ـ بین پوسته و جداره ماده ماه با کُره ضد ماده درون زمین نیروی جاذبه وجود دارد و این نیروی جذب پوسته ماده ماه به درون زمین باعث می شود که ماه از محدوده مدار چرخش به دور زمین خارج نشود و فرار نکند .
3 ــ باز بین کُره ضد ماده درون ماه با جداره ماده زمین نیروی جاذبه وجود دارد که باعث جذب پوسته زمین به کُره ضد ماده درون ماه می شود که عامل جذر ومد آبهای دریاها و اقیانوسهای زمین هم همین کُره ضد ماده درون ماه می باشد.
دراینجا از ژرف اندیشان ،محققین و متفکرین سوالی دارم :
وقتی که نیروی جاذبه ماه ،آبهای سیال وروان دریاها و اقیانوسها را به سمت خود بالا می کشد آیا ماگما یا مذاب سیال وروان زیر پوسته جامد زمین را به سمت خود بالا نمی کشد و این کشندگی ماگما « مدگرفتگی ماگما » به زیر پوسته جامد منطقه مدگرفتگی فشار وارد نمی آورد ؟!
آیا تاکنون به این موضوع مهم که اثرات غیر قابل اغماضی نه تنها بر زلزله ها بلکه بر شرایط جوی هم دارد اندیشیده اید؟!
ماه در مدار بیضی هر بیست و هفت ونیم روز یکبار به دور زمین می چرخد که فاصله نزدیکترین مکان آن به زمین « نقطه حضیض ـ فرود »356500کیلومتر و فاصله دور ترین آن به زمین« نقطه اوج ـ فراز »406700کیلومتر است .
خورشید هم بر جذر و مد ها تأثیر گذار است و در اول هر ماه « هلال ماه» و همچنین چهاردهم هر ماه « ماه کامل یا بدر » ، خورشید و ماه و زمین در یک راستا قرار می گیرند بر همین اساس است که در این دو زمان در زیر پای ماه ، جذر و مد قوی بوجود می آید.
قدرت جذر و مد به همین جا خلاصه نمی شود بلکه هر چه ماه در مدار بیضی خود به زمین نزدیکتر شود ، قدرت جذر و مد هم بیشتر می شود و زمانی این قدرت جذر و مد به بیشترین حد خود می رسد که ماه در کمترین فاصله به زمین« 365000کیلومتری» یعنی نقطه حضیضی رسیده باشد و اگر در این مکان حضیضی ماه به زمین ، خورشید و ماه و زمین در یک راستا باشند ، نهایت قدرت جذر و مد خواهد بود .
وقتی که ماه در حالت بدر به کمترین فاصله به زمین می رسد «به نقطه حضیض می رسد » ، درخشان تر و بزرگتر از همیشه دیده می شود که به این حالت ، ماه افروختگی یا اَبرماه می گویندکه هر 412روز یک بار این اتفاق می افتد و دراین لحظه قدرت جاذبه ماه در جذر ومد ها به ماکزیمم خود می رسد .
بنابراین در زمان هلال اول ماه و در زمان ماه کامل یا بدر و مخصوصاً در زمان ماه افروختگی ، قدرت جذر ومد بسیار بالاست .
همیشه جذر و مدها را با آب دریاها و اقیانوسها دیده ایم اینک جذر و مد را با ماگمای مذاب و سیال زیر پوسته جامد زمین می نگریم و تأثیراتش در بروز زمین لرزه ها را پیگیری می کنیم.
زمان برسی تأثیر ماه بر جذرو مد های ماگمائی در محدوده زمانی اول ماه ، چهاردهم ماه « بدر » و مخصوصاً محدوده زمانی ماه افروختگی و نزدیک بوده ماه بدر به زمین است .
در طول شبانروز مکانهائی که در زیر پای ماه قرار می گیرند دو بار دچار مدگرفتگی و دو بار دچار جذر گرفتگی می شوند.
وقتی که منطقه ای در زیر پای ماه دچار مد گرفتگی می شود به این معناست که اولاً مقداری از وزن پوسته جامد آن منطقه در اثر نیروی جاذبه ماه ، کم و سبکتر می شود وموضوع بسیار مهم دیگر آن اینست که ماگمای مذاب زیر پوسته جامد آن منطقه هم مد گرفته می شود و بالا می آید که این بالا آمدن ماگما باعث فشار به زیر پوسته جامد زمین می شود یعنی می توان گفت که ماگما حالت تکیه گاه و ساپورتی برای استقرار پوسته جامد و سنگین زمین است و در این حالت امکان شکستن پوسته جامد منطقه و بوجود آمدن زلزله به مینیمم می رسد ودر این لحظه زمین لرزه رُخ نمی دهد.
خطر زمین لرزه ساعاتی بعد و در لحظه پایان مد و شروع جذر آغاز می شود چرا که به محض پایان مد و شروع جذر به علت کم شدن نیروی جاذبه ماه از منطقه اولاً وزن پوسته جامد منطقه سنگین تر می شود و بعد اینکه ماگمای درون زمین فروکش می کند که در اثر فروکش و پائین رفتن ماگما ،پوسته جامد منطقه تکیه گاه و ساپورت خود را از دست می دهد و چاره ای جز شکستن و فرو افتادن ندارد که این شکستن و فروافتادن ، زلزله است و جای شکستگی ها هم گُسل می باشد.
پس :
1 ـ مناطقی که مستعد زلزله باشند زمان زمین لرزه های آنجا در محدوده زمانی روزهای اول ماه ، چهاردهم ماه مخصوصاً در محدوده زمانی « ماه افروختگی » خواهد بود.
2 ـ مد ماگمائی در زمانهای ذکر شده در بروز رگبار های باران ، بادهای شدید ، طوفانهای شدید ، صاعقه های شدید ، استهلاک و به هدر رفتن الکتریسیته خطوط انتقال فشار قوی ، تغییر محسوس و قابل مشاهده در سیستم عصبی موجودات زنده ، کم شدن مقاومت الکتریکی زمین مد گرفته و بالا رفتن جاذبه الکتریکی آن منطقه دارد که در فرصت مناسب همه این موارد را با ذکر دلیل و آزمایش بازگو خواهم کرد.
احمد فتحی مدیر وبلاگ « اسرار ناب هستی»

[پاسخ]

ارتباط ماگمای مذاب با زلزله و تغییرات دمای سطح زمین
به مذاب زیر پوسته جامد زمین ماگما می گویند وقتی فشار این مذاب ماگما بالا رود به صورت آتشفشان از پوسته جامد زمین فوران می کند وخارج می شود.
برخورد رگبار های پُر قدرت صاعقه بر دهانه آتشفشانهای در حال فوران ، اثبات صاعقه گیر بودن ماگمای مذاب آتشفشانهاست یعنی ماگمای مذاب ، رسانای الکتریکی بسیار مطلوبی در انتقال بار الکتریکی ابرها به درون زمین است و مانند سیم اِرت ، الکتریسیته ابرها را به ستاره درون زمین « خورشید درون زمین ــ کُره ضد ماده درون زمین » منتقل می کند.
کُره زمین مانند خورشید ودیگر ستارگان آسمان ، ستاره فروزان و ملتهبی ست از جنس ضد ماده که بر سطحش سنتز هسته ای صورت گرفته و جداره اش تبدیل به ماده « عناصر مختلف » شده است .
بنابراین کُره زمین « همچنین سایر سیارات و قمرها » از دو فاز تشکیل شده اند :
1 ـ ستاره ضد ماده درون زمین .
2 ـ فاز ماده جداره زمین که شامل عناصر مختلف است.
که در این مکانیزم ، ماگما یا ماده مذاب و سیال زیر پوسته جامد زمین به علت خصوصیت سیال بودن و روان بودن حالت یاتاقان در حرکت پوسته جامد و ماده زمین برروی ستاره ضد ماده درون زمین « حرکت وضعی زمین » را دارد که بوجود آمدن میدانهای مغناطیسی زمین هم بواسطه همین چرخش دو جنس متضاد « ماده و ضد ماده برروی همدیگر است .
موضوع بسیار مهمی که در اینجا عنوان می گردد این است که زمین لرزه ها و همچنین تغییرات ناگهانی آب و هوائی از قبیل حرکت سریع ابرها ، بارندگی های سیل آسا و یا باد های شدید و طوفانها در خشکی و یا دریاها به چگونگی فشارماگمای مذاب زیر پوسته جامد بستگی دارد.
ماگمای مذاب ، روان و سیال زیر پوسته جامد زمین بواسطه لغزندگی یاتاق گونه خود در زیر پوسته جامد دارای فشار های متغیری می شود و همین تغییرات فشار باعث تغییرات ناگهانی آب و هوا و یا بروز زلزله ها می گردد.
پوسته صُلب و جامد زمین به علت نیروی جذب به طرف ضد ماده درون زمین دارای وزن سهمگینی می باشد معذالک این پوسته جامد سنگین بر روی ماگمای مذاب قرار دارد و این ماگما مانند ساپورت و تکیه گاه آنرا نگه داشته و از شکسته شدنش جلوگیری می کند ولی اگر در زیر پوسته جامد منطقه ای ، فشار ماگما ی مذاب کم شود ،پوسته جامد این منطقه تکیه گاه خود را از دست می دهد و می شکند و مانند سقفی به درون حفره زیرین خالی شده خودفرو می افتد که این فرو افتاده ، زلزله است و جای شکستگی ها هم گُسل می باشد بر این مبناست که :
وقتی فشار ماگما بالا می رود ، آتشفشان فوران می کند و هر وقت فشار ماگما بسیار پائین می رود ،زمین لرزه صورت می گیرد به همین مناسبت است که در منطقه زلزله خیز اقیانوس آرام که کمر بندی از کوههای آتشفشانی اطراف این اقیانوس را احاطه کرده است و این کوههای آتشفشانی به کمربند آتش معروف هستند بخاطر به هم پیوستگی زلزله ها با آتشفشانهاست یعنی هر وقت زلزله ای صورت بگیرد به علت فرو افتادن حجم عظیم و سنگینی از پوسته جامد زمین بر روی ماگمای زیرین ، فشار ماگما بالا می رود که متعاقب آن فوران آتشفشان صورت می گیرد ولی در زمان آتشفشانها و در حالی که فشار اضافی ماگما از درون زمین خالی می شود محال است که زلزله رخ دهد.
بنابراین وقوع زمین لرزه در شهرهای مجاور کوههای آتشفشانی را از روی میزان طغیان خروجی گاز و بخارات دهانه آن آتشفشان می توان سنجید به نحویکه اگر خروج گازها شدت داشته باشد و نشان از فشار ماگمای درون زمین دهد ، آن منطقه از زمین لرزه مصون است و بالعکس اگر دهانه آتشفشان کاملاً خاموش باشد ، این علامت خوبی نیست و باید منتظر زمین لرزه باشند.
تأثیر فشار ماگما در تغییرات ناگهانی شرایط جوی آب و هوائی مناطق :
فشار ماگما در زیر پوسته جامد زمین متغیراست . برخورد صاعقه ها بر ماگمای در حال فوران آتشفشانها ثابت می کند که ماگمای مذاب ، هادی جریانهای الکتریکی است و ضریب هدایت الکتریکی بالائی در رساندن الکتریسیته ابرها به ستاره ضد ماده درون زمین دارد و وقتی هم الکتریسیته ابرها به این سهولت و از طریق ماگمای فوران کرده آتشفشانها به درون زمین منتقل می شود قاعدتاً بارندگی سیل آسائی بوجود می آید حالا وقتی که فشار ماگمای زیر پوسته جامد زمین بالا می رود معنی آن این است که این ماگما با فشار خود همه حفره های خالی زیر پوسته را پُر می کند و یا به روایت دیگر ، اتصال الکتریکی پوسته جامد منطقه با ستاره ضد ماده درون زمین « جایگاه پوزیترونها ـ ضد الکترونها » را کامل تر می کند و جاذبه الکتریکی پوسته منطقه به نحو چشمگیری بالا می رود یعنی مقاومت الکتریکی زمین منطقه کم می شود که نتیجه اش جذب ابرها به منطقه و صاعقه ها و رگبار بارانهاست .
به همین علت است که پس از زمین لرزه های سهمگین وسقوط پوسته جامد منطقه به حفره زیرین خود که باعث فشار بر ماگمای مذاب و بالا رفتن این فشار که باعث اتصال کامل الکتریکی پوسته جامد با مذاب زیرین می شود ، بارانهای سیل آسا ریزش می کند که این مورد را در مناطق زلزله زده ای که در لحظه وقوع زلزله ابر آلود بوده اند دیده ایم از جمله سالها پیش در زمین لرزه سهمگین شمال افغانستان مشاهده گردید. که پس از زمین لرزه چنان باران شدیدی بارید که سیلاب آنچه زلزله بر جای گذاشته بود با خود برد.
پس :
1 ــ پس از زمین لرزه های شدید و بالا رفتن فشار ماگمای زیر پوسته جامد زمین ، جاذبه الکتریکی منطقه شدیداً بالا می رود که باعث بارندگی ها و همچنین استهلاک شدید خطوط فشار قوی منطقه می شود.
2 ــ عدم بارندگی و عدم جذب ابرها به منطقه نشانه کم شدن فشار ماگمای زیر پوسته جامد است و نشان می دهد که بین ماگما و پوسته جامد زمین منطقه فاصله و فضای خالی وجود دارد که باعث کم شدن اتصال الکتریکی پوسته جامد با ماگما شده است و باز این علامت خوشایندی نیست چرا که پوسته منطقه مانند سقفی بی تکیه گاه و بی ساپورت است و عنقریب با کوچکترین تنشی شکسته خواهد شد و فرو خواهد ریخت که این تنش می تواند آبگیری یک سد بزرگ باشد و یا حرکت و تأثیر جاذبه ماه و خورشید بر فرازپوسته جامد منطقه.
تأثیر فشار ماگما بر تغییرات ناگهانی جوی منطقه :
گرما ذره است و در شرایط خاصی می تواند به ذرات الکترون « الکتریسیته » تبدیل گردد « ترمو الکتریک »
ذرات تابشی خورشید بر زمین هم پس از برخورد با پوسته زمین به الکتریسیته تبدیل گردیده و از طریق پوسته رسانای زمین به طرف ستاره ضد ماده درون زمین « جایگاه پوزیترونها ـ ضد الکترونها » منتقل می گردد و مُسَلَم است وقتی که ذرات گرما به این طریق از محیط عمل خارج می شوند لاجرم سردی و برودت حکفرما می شود.
به همین خاطر است که پوسته زمین علی رغم میلیاردها سال دریافت ذرات گرمای تابش خورشید به نقطه ذوب نمی رسد و شرایط نرمال حرارتی زیستی خود را حفظ کرده است حالا هر نقطه از پوسته جامد زمین که جاذبه الکتریکی بالاتری داشته باشد « مقاومت الکتریکی زمین آن منطقه کم باشد » سرد تر و به اصطلاح ، سردسیر است و دارای بیشترین بارندگی ها.
بالعکس هر منطقه ای که بخاطر نوع ساختار عناصر سازنده پوسته اش دارای کمترین جاذبه الکتریکی یعنی مقاومت الکتریکی زمین منطقه اش بالا باشد ، هوایش گرم و از کمترین سالانه بارندگی ها برخوردار خواهد بود .
کوهستانها بواسطه ساختار رسانائی الکتریکی ترکیبات عناصرش ، جاذبه الکتریکی بالائی دارند به همین خاطر ابرها را به خود جذب ، دارای بیشترین بارندگی و توان نگهداری برف تا مدتها طولانی دارند و همچنین دارای برودت هستند .
بنابراین دمای هر منطقه به میزان جاذبه الکتریکی زمین آن منطقه بستگی دارد و جاذبه الکتریکی هم وابسته به مقدار فشار ماگمای مذاب زیر پوسته جامد آن منطقه است.
وقتی که به ناگهان منطقه ای پس از مدتی بی بارانی وخشکسالی دچار صاعقه ها و بارندگی ها و برودت غیر متعارف و شدیدی می شود معنی آن این است فشار ماگمای مذاب زیر پوسته جامدش بالا رفته و باعث شده است که اتصال الکتریکی پوسته با ستاره ضد ماده درون زمین کامل تر شود و جاذبه الکتریکی پوسته منطقه به ناگهان بالا رود.
با این مطالب نتیجه می گیریم که :
1 ــ در زمان رگبار بارندگی ها و یا برودت شدید ، محال است که زلزله ای در منطقه رُخ دهد چون فشار ماگمای مذاب زیر پوسته جامد منطقه بالاست و حفره خالی که باعث زمین لرزه می شود در زیر پوسته وجود ندارد.
2 ــ بارندگی ها و برودت شدید پس از زمین لرزه ها و برقراری اتصال الکتریکی کامل پوسته با ماگما بوجود می آید و در این رابطه در نوشته هایم بارها هشدار داده ام که اولین شب زلزله زدگان بسیار سرد است و در تمهیدات کمک رسانی ، پتو و وسایل گرما زا از الویت نیاز های زلزله زدگان است و به این موضوع بسیار اهمیت دهیم.
3 ــ گرم شدن غیر متعارف هوا و عدم بارندگی نشانه کم شدن جاذبه الکتریکی پوسته منطقه به خاطر فشار کم ماگمای مذاب زیر پوسته منطقه و وجود حفره و فضاهای خالی در زیر این پوسته ، منطقه مستعد بروز زلزله است و باید آمادگی پذیرش آنرا داشته باشیم.
احمد فتحی مدیر وبلاگ « اسرارناب هستی »

[پاسخ]

آزمایش فوکو، اثبات عدم حرکت وضعی کُره زمین ــ قسمت دوم
در قسمت اول این مقاله و با استناد به آزمایش مهم فوکو عنوان کردم که کُره زمین فاقد حرکت وضعی می باشد و یک سمت آن همیشه به طرف خورشید است .
چون طرح این موضوع در تاریخ علم بی سابقه و ذهن های کنجکاو بی صبرانه پیگیر این ادعا هستند و از طرفی آگاهی به این واقعیت طبیعت می تواند رهگشا کشف ناشناخته هائی چون علت بوجود آمدن زلزله ها ، چگونگی گرد بادها و طوفانها ، چگونگی مسیر ابرها و ریزگردها و همچنین چگونگی تغییرات ناگهانی جاذبه الکتریکی مناطق و بارش های سیل آسا گردد بر این مبنا باز آزمایش فوکو را با استدلالی نوین در مدارهای عرض جغرافیائی مختلف کُره زمین ، از قطب شمال تا قطب جنوب را انجام میدهیم تا کاملاً ثابت گردد کُره زمین به دور محور خود نمی چرخد و این چرخشی که به عنوان حرکت وضعی زمین از آن نام می برند فقط چرخش جداره ماده و جامد کره زمین بر روی ستاره ضدماده درون زمین است .
زمین مسکونی ما مانند خورشید و سایر ستارگان ، ستاره ای ملتهب و فروزان از جنس ضد ماده است منتها جداره اش تحت تأثیر چسب های هسته ای ارسالی از سوی خورشید « مزون های تشعشعات کیهانی » سنتز هسته ای شده و به ماده «عناصر و اتمهای مختلف » تبدیل شده است و همه کُراتی را هم که به عنوان سیاره و قمر می شناسیم مانند کره زمین ستارگانی از جنس ضد ماده هستند که جداره شان تبدیل به ماده شده است .
ماده و ضد ماده ، اساس نیروی جاذبه طبیعت است یعنی ضد ماده با قدرت ، ماده را به سوی خود جذب می کند.
کُره زمین ستاره ای از جنس ضدماده است با توان نیروی جاذبه و سطح و جداره این ستاره هم از ماده تشکیل شده است که جذب این ماده به طرف مرکز زمین ، تعریف نیروی جاذبه یا نیروی گرانش زمین می باشد.
حالا آزمایش آونگ فوکو را از قطب شمال آغاز می کنیم مدارهای عرض جغرافیائی نیمکره شمالی را در می نوردیم تا به عرض صفر درجه یعنی خط استوا برسیم و باز این کار را ادامه میدهیم و وارد نیمکره جنوبی می شویم تا به قطب جنوب برسیم و در تمام این مراحل مختلف آزمایش ، چشم از صفحه زیر آونگ برنمی داریم و شکل و شمایل های رسم شده را با هم مطابقت می نمائیم تا کاملاً عدم چرخش وضعی ستاره زمین محرز گردد.
آونگ سنگینی توسط طناب باریک و طویلی از ارتفاع گنبد آویزان است.
در زیر سوزن آونگ ، صفحه دایره ای قرار دارد که حرکات آونگ را بر روی خود ثبت می کند.
رقص سوزن آونگ بر صفحه نمایشی چگونه است :
بالای صفحه رو به شمال و پائین صفحه رو به جنوب و قاعدتاً سمت راست مشرق وسمت چب مغرب خواهد بود و این صفحه روی سطح زمین و زیر سوزن رسام آونگ و به صورت ثابت قرار دارد.
هم اکنون هم فرضاً در قطب شمال هستیم و می خواهیم آزماش فوکو در اثبات عدم حرکت وضعی کُره زمین را انجام دهیم.
با حرکت مختصری آونگ را بر بالای صفحه به نوسان در می آوریم. آونگ با حرکت پاندولی و دامنه ای به شکل دو بال پروانه شروع به نوسان رفت و برگشتی می کند.
نیروی گرانش یا نیروی جاذبه زمین در ستاره ثابت و بدون حرکت چرخشی ضد ماده زیر پوسته ماده می باشد یعنی این پوسته زمین و مکان آزمایش ماست که حول محور فرضی زمین از غرب به سمت شرق چرخش دارد.
در این آزمایش به خاطر قطب شمال بودن مکان آزمایش ویژگی های مهمی در صفحه زیر آونگ به نمایش درمی آید که بسیار مهم و قابل تعمق است که عبارتند از :
1 ــ هر نوسان رفت و برگشتی ، شکل دو گلبرگ متقارن یک گُل و یا اگر بخواهیم بهتر تجسم کنیم باید بگوئیم دو بال پروانه را بوجود می آورد که این دو گلبرگ یا این دو بال پروانه ، پُر پهنا و چاق هستند.
2 ـ این دوبال مانند دو عقربه در جهت عقربه های ساعت چرخش دارند.
3 ــ در این مکان قطب شمال ،زمان یک دور کامل چرخش این دو بال پروانه ، یک روز نجومی یعنی 24 ساعت است.
ــ چرا آونگ فوکو در قطب شمال چنین رفتاری دارد؟
ــ مکان آونگ در شمالی ترین نقطه کره زمین در چرخش جداره زمین است و در این چرخش جداره زمین از سوی غرب به سوی شرق ، مکان آزمایش هم چرخش دارد و در این چرخش ، ذرات مادی درون اتمهای سازنده آونگ می خواهند به عامل نیروی گرانش یا جاذبه زمین که همان ستاره ضد ماده درون زمین است جذب شوند .
در اینجا مسئله بسیارمهمی را نباید از نظر دور داشت و آنهم موقعیت فاصله مکانی محل آزمایش تا قطب جغرافیائی یا محل محور چرخش جداره زمین می باشد.
چون در این آزمایشی که درمکان قطب شمال صورت می گیرد و فاصله مکانی تا قطب وجود ندارد ، از سمت شمال نیروی گرانشی بر آونگ اعمال نمی شود و همه قدرت گرانش ستاره ضد ماده از سمت جنوب است در نتیجه اولاً هر دور چرخش گلبرگها و ترسیم سوزن آونگ بر صفحه نمایشی ،24 ساعت به اندازه یک شبانه روز یا چرخش کامل جداره زمین بر روی ستاره ضد ماده زمین است ثانیاً چون همه نیروی گرانش در این چرخش زمین از سوی جنوب کُره زمین اعمال می شود در نتیجه ضمن اینکه گلبرگها ، پهن و بزرگ ترسیم می شوند ، جهت چرخش این گلبرگها هم در جهت حرکت عقربه های ساعت است .
حالا هر چه مکان آزمایش را از قطب شمال به خط استوا نزدیکتر کنیم یعنی مدار عرض جغرافیائی کمتر شود ، گلبرگها باریکتر و مدت زمان یک دور کامل آنها فزونی می گیرد.
حالا مکان آزمایش را در تهران به دانشگاه صنعتی شریف که دارای چنین تأسیساتی می باشد و در مدار عرض جغرافیائی 35 درجه قرار دارد می بریم .
در صفحه نمایش آونگ فوکو دانشگاه صنعتی شریف که در مدار عرض جغرافیائی 35 درجه قرار دارد ، گلبرگها نسبت به آزمایش در قطب شمال باریکتر شده اند و چرخش باز هم در جهت عقربه های ساعت و گردش یک دور کامل این گلبرگها 41ساعت زمان می برد.
حال مکان آزمایش را به مدارعرض جغرافیائی صفر درجه یعنی به خط استوا مثلاً به یکی از شهرهای کنیا که بر روی مدار صفر درجه عرض جغرافیائی است می بریم و نتیجه را اینگونه می بینیم :
صفحه نمایش آونگ فوکو ، گلبرگ ترسیم نمی کند و چرخش هم ندارد ! فقط رفت و برگشت آونگ بر روی صفحه ، خط باریک است بدون چرخش دورانی که گفته شده است زمان یک دور کامل آونگ فوکو در خط استوا بی نهایت است یعنی اصلاً نه گلبرگی بر صفحه نمایش وجود دارد و نه چرخشی !
ــ چرا ؟!
ــ چون فاصله مکانی خط استوا تا قطب شمال و قطب جنوب یعنی تا دو سر محور چرخشی جداره زمین مساوی است و برایند نیروی های جذب آونگ از سمت شمال و جنوب در این چرخش از غرب به سمت شرق خنثی است و لزومی به شکل گیری گلبرگها و جهت حرکت آنها ،موافق عقربه های ساعت و یا مخالف عقربه های ساعت نیست .
اینک مکان آزمایش را از خط استوا به نیکره جنوبی مثلاً یکی از شهرهای استرالیا می بریم :
با ورود به مناطق نیمکره جنوبی ، گلبرگهای صفحه نمایش آونگ فوکو شکل می گیرد و با ازدیاد درجه عرض های جغرافیائی این گلبرگها پُر پهناتر ، زمان یک دور چرخش آنها بر صفحه نمایش کمتر و اینبار جهت چرخش این گلبرگها مخالف عقربه های ساعت است .
آزمایش در قطب جنوب هم عیناً قطب شما است با این تفاوت که جهت چرخش گلبرگها مخالف عقربه های ساعت می باشد.
حالا :
آزمایش فوکو چنین نشان می دهد که پوسته ماده جداره زمین که ما ساکن بر روی این پوسته هستیم در حال چرخش است و نیروی گرانش یا ستاره ضد ماده درون زمین هم ساکن و ثابت است .
جداره ماده زمین در خط استوا با سرعت 463 متر در ثانیه بر روی ستاره درون زمین چرخش دارد اگر غیر از این بود یعنی تمام حجم زمین چرخش داشته باشد و سرعت این چرخش در خط استوا 463 متر بر ثانیه باشد آیا نیروی گریز از مرکز در این منطقه پُر سرعت اجازه سکونت و زیستن را به مردم آن مناطق می داد؟!
آیا در آنجا حیوانات و گیاهان می توانستند به حیات ادامه دهند؟! آیا معماران و بناها میتوانستند در آنجا با شاقول کار کنند ؟! آیا کشتی ها در دریاهای خط استوا می توانستند از شرق به طرف غرب یعنی مخالف جهت چرخش زمین حرکت کنند ؟!
آنچه که اشیاء و موجودات ساکن خط استوا را از نیروی سهمگین گریز از مرکز آن ناحیه مصون نگه داشته و نگذاشته که کوچکترین اثری بر آن مناطق برجای گذارد ، ثابت بودن و بی حرکت بودن منبع گرانش یعنی عدم چرخش ستاره ضد ماده درون زمین است.
ما برروی جداره و پوسته دوار زمین زندگی می کنیم و این پوسته در مناطق استوائی با سرعت سرسام آور1670کیلومتر در ساعت بر روی ستاره ضد ماده درون زمین می چرخد ولی ذرات اتمهای سازنده وجودمان به نیروی گرانش ثابت و بی حرکت ستاره درون زمین جاذب است بر این اصل ، نیروی سهمگین گریز از مرکز در سطح زمین کم رنگ وناچیز است.
احمد فتحی مدیر وبلاگ « اسرار ناب هستی »
 

[پاسخ]

آزمایش فوکو ثابت می کند که در حرکت وضعی زمین ، کُره زمین هیچگاه به دور خود نمی چرخد !
وقتی که نام تخم مرغ را می بریم منظورمان محتویات آن یعنی زرده و سفیده است و پوسته آهکی آن فقط پوسته تخم مرغ محسوب می شود .
منظور از کُره زمین و سایر سیارات و قمرها هم ، تمام حجم و محتویات درون آنها می باشد و پوسته نازک آنها مانند ماسک و نقابی چهره واقعی آنها را مخفی و از دانش ما پنهان کرده است.
کُره زمین و سایر سیارات با اقمارشان مانند خورشید و دیگر ستارگان آسمان ، کُرات فروزان و ملتهبی هستند از جنس ضد ماده و فاقد حرکت وضعی یعنی بهیچوجه به دور محور فرضی خود چرخش ندارند.
این کُرات ضد ماده با یکدیگر نیروی دافعه دارند « ضد ماده از ضد ماده گریزان است » به همین علت است که سیارات و قمرها و یا ستارگان آسمان هیچگاه با یکدیگر برخورد ندارند و فاصله ای را با همدیگر حفظ می کنند. « نیروی دافعه را با ذکر آزمایش هسته ای معرفی کرده ام »
ماسک ونقابی که باعث شده است ستاره زمین را به عنوان سیاره ای چرخنده ببینیم ، پوسته ماده جداره آن است و این پوسته نازک جداره است که برروی محتویات درون این کُره ضد ماده زمین می چرخد و همه هیکل و حجم آنرا حول محور آن چرخان جلوه می دهد و فکر می کنیم که ستاره زمین دارای حرکت وضعی است !
روزگاری ستاره زمین در همسایگی منظومه شمسی ، منظومه ای داشته که ماه سیاره آن بوده است بعد در جنگ های طولانی با خورشید شکست می خورد و تحت تأثیر آتشباری چسب های هسته ای که از طرف خورشید دریافت می کرده در سطحش سنتز هسته ای صورت می گیرد و جداره اش تبدیل به ماده می شود که این قشر ماده بوجود آمدن سطحش باعث ایجاد نیروی جاذبه « نیروی جاذبه جذب ماده به طرف ضد ماده است » و کشیدنش به حلقوم منظومه شمسی واسارت و طواف به دور خورشید می شود.

1 ــ محتویات درون زمین « ضد ماده » با خورشید که ضد ماده است نیروی دفع و دافعه دارد .
2 ــ پوسته ماده زمین به خورشید که ضد ماده است نیروی جاذبه دارد.

تضاد و کشمکش این دو نیروی جاذبه و دافعه زمین با خورشید باعث حرکت انتقالی کُره زمین به دور خورشید و چرخش پوسته ماده جداره زمین برروی ستاره ضد ماده زمین می گردد.
پس کُره زمین فاقد حرکت وضعی ولی پوسته ماده و جامد آن بر روی محتویات درون که از جنس ضد ماده است از غرب به طرف شرق چرخش دارد که نتیجه چرخش این جنس متضاد ، بوجود آمدن میدانهای مغناطیسی زمین است و شدت این میدانهای مغناطیسی هم به سرعت چرخش جداره ماده بر روی محتویات ضد ماده درون است بر همین اساس ، کُره ماه که فاقد این گونه چرخش است ، میدانهای مغناطیسی وجود ندارد و بالعکس درکُره مشتری که جداره ماده آن سرعت سرسام آوری بر روی ضد ماده درون خود دارد ، آنقدر میدانهای مغناطیسی قوی دارد که بر روی رادیو تلسکوپ های زمین تأثیر گذار است .
بنابراین ضد ماده بدون چرخش درون زمین باعث می شود که اجسام چرخان جداره ، سطح و پیرامون زمین را به خود جذب نماید که یکی از این اجسام هم آونگ فوکو بود .
« لئون فوکو » فیزیکدان فرانسوی در سال 1851 در محل ساختمان پانتیون پاریس و از سقف گنبد آن ، آونگ سنگینی آویخت تا اثبات حرکت وضعی کُره زمین باشد و چرخش زمین را نشان دهد واین آزمایش و حرکت تقدیمی سوزن آونگ بر صفحه زیرین ثابت کرد که اولاً زمین می چرخد و ثانیاً جهت حرکت از غرب به شرق است.
ولی…؟!
ولی آیا اثبات این آزمایش چرخش مربوط به همه حجم کُره زمین است و یا مربوط به چرخش پوسته ماده بر روی محتویات ضد ماده درون زمین ؟!
آیا اگر فرضاً همه هیکل و حجم کُره زمین چرخش داشته باشد می تواند حرکت تقدیمی آونگ فوکو را بر صفحه نمایشی رسم نماید ؟!…مسلماً خیر و آنچه باعث ترسیم حرکت تقدیمی سوزن آونگ بر صفحه فوکو می شود ، ثابت بودن عامل نیروی گرانش « ستاره ضد ماده درون زمین » و دوار بودن جداره ماده زمین است .
آونگ سنگین فوکو توسط طناب 67 متری از گنبد پانتیون آویزان بود به هر حال این گنبد توسط ستون و پایه به زمین اتصال و تکیه دارد ولی با این حال همین انعطاف طناب 67 متری باعث تأثیر گذاشتن بر این آزمایش است ولی فرضاً در نظر آوریم اگر این گنبد محل اتصال طناب آونگ هیچگونه پایه وستونی به زمین نداشت و مثلاً این طناب فقط به سقف آسمان وصل بود چه اتفاقی صورت می گرفت و صفحه فوکو چه واقعیتی را باز گو می کرد ؟!
اتم های سازنده آونگ سنگین فوکو از ذرات تشکیل شده که این ذرات تمایل شدید جذب به طرف ضدذراتشان که در درون زمین هستند را دارند و از طرفی ، این ضد ذرات یا ستاره ضد ماده درون زمین فاقد حرکت چرخش وضعی است و فقط این پوسته ماده زمین است که می چرخد یعنی این ساختمان پانتیون و آونگ آویزان شده از سقف آن است که بر روی ستاره درون زمین از غرب به شرق چرخش دارد و در اینجا ذرات درون اتم های سازنده آونگ متأثر از چرخش خود ، واکنش نشان می دهد و می خواهند در حال حرکت به سوی ضد ذرات ثابت درون زمین جهش داشته باشند که نتیجه اش رفتار بر صفحه فوکوست .
این مطلب ، پیش زمینه تنظیم مقاله چگونگی حرکت بادهای غربی ، ریز گردها ، ابرها و بطور کل چگونگی تغییرات آب و هوائی و بارندگی های کره زمین است که در فرصت مناسب ارائه خواهد گردید.
احمد فتحی مدیر وبلاگ « اسرار ناب هستی »

[پاسخ]

پروژه هارپ ، توهین به شعور مردم جهان

هارپ یا بلوف علمی سیاسی آمریکائی ها یک پروژه پژوهشی بود که در سال 1993 برای بررسی و پژوهش لایه یونوسفر جو زمین با استفاده از امواج رادیوئی ELF/ULF/VLF تأسیس شده است.
این سیستم در حال حاضر از یک مجموعه آنتن های مخصوص شامل 180 برج آنتن آلمینیومی با ارتفاع 50/23 متر و در زمینی به مساحت 23000 متر مربع در منطقه آلاسکا تشکیل گردیده که امواجی را با 6/3 مگاوات تولید کرده و به لایه یونوسفر زمین می فرستد.

هارپ در دوران جنگ سرد به این هدف راه اندازی شد که روش هائی را برای ارتباط با زیر دریائی های مجهز به سلاح اتمی را کشف کنند ولی اینک هارپ وسیله شده است جهت عوام فریبی و ارعاب ملت های ضعیف .
در سیستم کاپیتالیسم و سرمایه داری ، رحم و مروت و انصاف جایگاهی ندارد و برای حفظ منافع و رسیدن به اهداف خود به هیچکس و هیچ چیز رحم ندارند حتی علم و دانش بشر را هم ملعبه و مسخره امیال خود می نمایند که تاریخ علم یکصد ساله گذشته گواه این ادعاست.

دسیسه های علمی سیاسی با ظهور آلبرت انیشتین یعنی دو سال پس از انقلاب اکتبر 1917شوروی سابق آغاز شد .نظریات انیشتین ضد ماتریالیستی بود و بی ارزش کردن ماده می توانست پایه های مارکسیسم را تضعیف نماید بر این مبنا دلارهای هنگفتی صرف تبلیغات اغراق آمیز سفر های جهانی وجهانی شدن انیشتین شد و او را به عنوان دانشمندی نابغه به پیکر علم تزریق و برای اندیشه هایش معادلات ریاضی ساختند و نیروی هوائی آمریکا هم نظریاتش را با آزمایشات فرمایشی مُهر تأیید زد و عاقبت هم جهت مستور بودن همیشگی این راز ، سناتور مک کارتی او را در اواخر عمر متهم به کمونیست بودن نمود و خواهان اخراجش از آمریکا شد !
درسال 1969 به مدت هشت روز و سه ساعت وهیجده دقیقه و بیست وپنج ثانیه ! مردم دنیا مظلومانه ملعبه بزرگترین و زشت ترین دروغ علمی شدند و آنهم ماجرای سفر سه فضانورد آمریکائی به کُره ماه بود!
درآن زمان نوجوانی دانش آموز بودم و علی رغم سن کودکی و نوجوانی ، بسیار دلهره از کار افتادن سفینه این سه فضانورد آمریکائی را داشتم و می ترسیدم که بیچاره ها نتوانند به زمین بازگردند و در سطح ماه سرگردان شوند !
مدیر دبیرستانمان بلندگوئی گذاشته بود روی شاخه درخت کاج مدرسه و آنرا به رادیو وصل کرده بود . گزارشگر لحظه به لحظه این سفر علمی و تاریخی ! را با شور و هیجان گزارش می داد.
کلاس ها تعطیل و همه دانش آموزان و معلمها حتی فراش مدرسه هم با زن و بچه هاش تو حیاط جلو دفتر اجتماع و ساده لوحانه با نگرانی و استرس و با نفس حبس شده در سینه ، اخبار این سفر را دنبال می کردند و نمی دانستند که در آن زمان ، ماه دست نیافتنی ست و همه این بلوف ها به قصد نشان دادن برتری علمی از مغز سناتورهای آمریکائی تراوش و از استودیوهای هالیوودی بیرون می ریزد .
هر از گاهی اشیاء نورانی بر فراز آسمان شهرها مشاهده می گردد که با سرعت مافوق تصور و عجیبی نقل مکان می کنند که به آنها یوفوUFO یا بشقاب پرنده می گویند .
این اشیاء نورانی و پرنده درآسمان شهرهای ایران هم به وفور مشاهده گردیده اند. در مورد ماهیت بشقاب پرنده ها و صحت وسُقم وجود آنها فعلاً صحبتی ندارم ولی رفتار وحرکات عجیب غریب گروهی این اشیاء پرنده مخصوصاً سرعت سرسام آور آنها از علم فیزیک ما بسیار جلوتر است بر این مبنا ایالات متحد آمریکا در پی سیاست نشان دادن برتری علمی و ارعاب کشور های جهان ، تلاش می کند تا به صورت تبلیغات غیر مستقیم و شایعاتی از قبیل لو رفتن پروندهای سری و طبقه بندی شده پنتاگون ، ساخت این بشقاب پرنده ها را در قالب پروژه و برنامه های جاسوسی به خود اختصاص و هر گونه اظهار نظری در مورد فرا زمینی بودن آنها را شبه علم جلوه دهد.

هم اکنون پروژه هارپ هم وسیله ای و نمایشنامه ای شده است جهت ارعاب کشورهای ضعیف .
هارپ ترسناک ، زمینی به مساحت 23000 متربع با یکصدو هشتاد آنتن بیست و سه متری در آلاسکا مرا به یاد باغ سنگی درویش خان اسفندیارپور در سیرجان می اندازد .
آویزان کردن سنگها به چوب درختان خشک شده باغ سنگی ، پیام و اعتراض درویش خان بود اما این باغ بی حاصل هارپ پیامی غیر از ترساندن مردم جهان و استثمار آنها ندارد.
بلوفشان این است که از این باغ سنگی « آلاسکا محل تجمع آنتن ها » امواج رادیوئی مایکروویو را به لایه یونوسفر می فرستند که انعکاس این امواج به سطح زمین کنترل شده و می تواند هر منطقه ای از سطح زمین را هدف قرار دهد و به مانند اجاق مایکروفر ، مردم آن منطقه را کباب کند !
امواج مایکروویو در جنگ جهانی دوم بعنوان اساس رادار جهت تشخیص و مکان یابی هواپیماهای دشمن در مسافت های طولانی بکار برده شده و در سال 1945 بطور اتفاقی مهندس آمریکائی « پرسی لی بارون اسپنسر » که در زمینه ابزار رادار کار می کرد متوجه شد مقداری شکلات که در جیبش بوده آب شده است و فهمید که این امواج مایکروویو بوده که باعث آب شدن شکلات و همچنین گرمای بدنش شده است بعد از آن به توانائی چنین کشفی پی بردند و اولین اجاق خانگی مایکروفر را ساختند .
پس شک نیست که امواج رادیوئی آنتن های آلاسکا باعث سوزاندن و جزغاله کردن موجودات زنده پیرامون این تأسیسات باشد اما ارسال به لایه یونوسفر جو زمین و انعکاس این امواج مرگبار به نقاط دلخواه ، بلوف علمی سیاسی مانند بلوف سفر سه فضانورد آمریکائی آنهم در پنجاه سال پیش به کُره ماه است .
حالا نه تنها ادعای پرتوهای مرگ وجود دارد بلکه شایع شده است که این امواج رادیوئی انعکاس یافته از یونوسفر می توانند کنترل ذهن آدمها را هم بدست بگیرند !
وقتی که علم بشر هنوز زلزله ها و آتشفشانها و سونامی ها را بدرستی نمی شناسد و هیچ آگاهی از آنها ندارد ، بروز خشکسالی های بزرگ ، آتشفشانها ، زلزله های مهیب ، سونامی های ویرانگر و طوفانهای مرگبار از جمله طوفان کاترینا در نیواورلئان و طوفان گانو در عمان را هم به پروژه هارپ ربط داده اند !
آمریکا نیازمند و مروج این شایعات است و در پی این هدف از کلاغ های سوئد و دلفین های خلیج فارس هم گذشت نکرد . در سوئد تابه آنتن مایکروویو را به سوی کلاغ های در حال پرواز نشانه رفت و بعد در تیتر اخبار خبرگزاری ها اعلام شد سقوط جنازه سوخته کلاغ ها از آسمان سوئد ! و به همین ترتیب ، کشتی های آمریکائی در خلیج فارس با امواج مایکروویو گله های دلفین را نشانه گرفتند و بعد اخبار جهان اعلام کرد : مرگ ماهی ها و دلفین های سوخته خلیج فارس !… و باز شایعه امواج انعکاس یافته از یونوسفر و پروژه هارپ!
در این رابطه و علمی و مهم نشان دادن پروژه هارپ ، قتل عام حیوانات بیشماری صورت گرفته که تعدادی از آنها عبارتند از :
1 ـ مرگ صدها هزار ماهی در آرکانزانس.
2 ـ بارش جسد هزاران پرنده سیاه بال قرمز مرده در لوئیزانا و کنتاکی.
3 ـ مرگ دسته جمعی میلیونها ماهی در خلیج جزابیک آمریکا.
4 ـ مرگ صدها تن ماهی در سواحل برزیل و دهها هزار خرچنگ در انگلیس.
5 ـ مرگ دسته جمعی نهنگ ها در استرالیا.
6 ـ مرگ عجیب هزاران ماهی ساردین در سواحل شیلی.
7 ـ و…
چنین ادعاهای علمی را باور نداشته باشیم و از آنها دچار ترس و هراس نشویم …علم واقعی را باید خودمان تولید کنیم .
احمد فتحی مدیر وبلاگ « اسرار ناب هستی »
 

[پاسخ]

صاعقه و آتشفشانها فوران ماگما از دهانه کوههای آتشفشانی با برخورد رعد وبرق و صاعقه های بسیار شدید وهمچنین رگبار باران همراه است بطوریکه رقص رگه های نور صاعقه ها بخصوص در نزدیکی دهانه آتشفشانی جلوه خاصی به فوران می بخشد. هنوز نتوانسته اند جوابی بر این عملکرد طبیعت بیابند ودریابند این انبوه الکتریسیته چگونه در اطراف دهانه فوران کرده آتشفشانها تجمع می کند . اگر علت این امر مشخص شود تحول شگرفی در فیزیک و شناخت صاعقه ها و ابرها خواهد بود و موثر ترین کاربرد حیاتی این شناخت هم باران زائی ابرها می باشد که بر همین مبنا جا دارد متخصصین امر و دانشمندان با دقت این مطلب ارائه شده را بررسی کنند. فقط خواهشمندم بدون ناراحتی و بدون هر گونه تعصب و وابستگی به آموخته های قبلی لحظه ای ذهن خود را از بعضی نظریات و تئوری های رایج علمی وارداتی پاک کنند تا این موضوع برایشان قابل هضم شود. نظریه وارداتی آهن و نیکل چگال درون زمین از واقعیت بسیار دور است ولی اگر بپذیریم که در این دنیای متضاد ، ستاره ای از جنس ضد ماده در درون زمین جای دارد آنوقت پرده کدر ابهام و ناشناختگی ها از جلو چشمانمان کنار خواهد رفت و واقعیت های هستی را به وضوح خواهیم دید. این ستاره ضد ماده درون سیارات و قمرهاست که نیروهای جاذبه ، دافعه و نیروی جاذبه الکتریکی آنها را بوجود می آورد. در کُره زمین هم بواسطه وجود ستاره ضد ماده درون آن ، سه نیرو حکفرماست : 1 ـ نیروی جاذبه نیوتونی که ذرات اتمهای عناصر « ماده » ، کشش جذب به ضد ذرات خود یعنی ضد ماده درون زمین دارند. 2 ـ نیروی دافعه که ضد ماده درون زمین از ستاره خورشید «که از جنس ضد ماده است» گریزان و باعث می شود که زمین به داخل خورشید سقوط نکند « نیروی دافعه را با ذکر آزمایشهای مختلفی معرفی کرده ام » 3 ـ نیروی جاذبه الکتریکی ـ الکتریسیته ، جریان ذرات الکترونهاست و الکترونها هم بار منفی دارند. ستاره ضد ماده درون زمین « پوزیترونهای مثبت » هم تمایل شدیدی دارند تا الکترونهای جاری سطح زمین را به سوی خود جذب کنند اینجاست که می بینیم پوسته زمین الکتریسیته خواه است و الکتریسیته ابرها را می بلعد و صنعت برق از این خاصیت جاذبه الکتریکی زمین و بدون اطلاع از وجود نیروی مهم جاذبه الکتریکی ، بهره ها می برد که چاه اِرت و سیم اِرت یکی از کاربرد های این صنعت است « نیروی جاذبه الکتریکی زمین را هم بطور مفصل توضیح داده ام » فرق بین نیروی جاذبه نیوتونی با نیروی جاذبه الکتریکی زمین : در نیروی جاذبه نیوتونی ، قدرت کشش جذب ذرات اتمهای اجسام «ماده » به سوی ستاره ضد ماده درون زمین نیاز به واسطه انتقال یا حمل کننده ندارد و این نیرو در خلاء هم تأثیر گذار است ولی در نیروی جاذبه الکتریکی و رسیدن الکترونهای جاری به پوزیترونهای ستاره ضدماده درون زمین حتماً نیاز به حامل انتقال « سیم انتقال برق » از جنس رسانای الکتریکی ست و پوسته جامد زمین هم مانند سیم برق وظیفه انتقال الکتریسیته را انجام میدهد. بر این مبناست که هر چه ترکیبات پوسته جامد زمین منطقه ای از عناصر رساناتری تشکیل شده باشد مقاومت الکتریکی زمین آن منطقه کمتر و شدت الکتریسیته خواهی بیشتر خواهد بود که در اینگونه مناطق به علت سهولت تخلیه بار الکتریکی ابرها به درون زمین ، صاعقه ها زیادتر و بارندگی های بیشتری صورت می گیرد. تفاوت ماگما با گدازه : مواد درون زمین وقتی که به صورت مذاب فوران می کند ماگما نام دارد و زمانی که این ماگما در سطح زمین سرد و منجمد گردد ، گدازه می شود . تفاوت ماگما و گدازه در هدایت جریان الکتریکی آنهاست یعنی ماگمای مذاب مانند سیم اِرت ، رسانای الکتریکی یا هادی جریان برق بسیار قوی به اعماق درون زمین است و بخوبی می تواند ارتباط الکتریکی سطح زمین را با ستاره ضدماده درون زمین« پوزیترونها » برقرار کند انگار که یک کابل برقی به قطر دهانه آتشفشان از نوک قله آتشفشان به مرکز زمین و جایگاه پوزیترونها وصل شده باشد و مسلم است ماگمای در حال فوران این کوه چنان جاذبه الکتریکی پُر قدرتی را بوجود می آورد که اولاً ابرهای بار دار مناطق اطراف را به سوی جذب می کند و سپس بار الکتریکی آنها را به صورت رگه های صاعقه می بلعد و ابری هم که فاقد بار الکتریکی شود دیگر ابر نیست و قطرات آب می شود و مجبور است بارش کند به همین خاطر در زمان فوران آتشفشان و بروز صاعقه ، بارش رگبار باران هم در اطراف این کوه وجود دارد . قبلاً در یکی از مقالاتم توضیح داده ام ابرها بار الکتریکی خود را از ذرات نور خورشید بدست می آورند به همین علت در قطبین زمین صاعقه و بارندگی وجود ندارد در عوض هر چه از قطبین به خط استوا نزدیکتر شویم به علت چگونگی محور زمین و ماکزیمم تابش نور خورشید بر ابرها ، صاعقه ها بیشتر و بارندگی ها بیشتر می شود تا اینکه در نواحی خط استوا و مناطق حاره این صاعقه ها به بیشترین حد خود می رسند و بارندگی ها سیل آسا می گردند بطوریکه رودخانه های پر آب و جنگل های انبوه در این مناطق هستند. پس چگونگی موقعیت مکانی و مدار جغرافیائی استقرار ابرها در مقدار صاعقه ها و بارندگی ها موثر است. با این کیفیت باید گفت مقدار و شدت صاعقه بر فوران ماگمای آتشفشانها هم به دو عامل بستگی دارد : 1 ـ شدت وقدرت فوران آتشفشان. 2 ـ چگونگی موقعیت مکانی کوه فوران کرده آتشفشان از لحاظ مدار جغرافیائی یعنی اگر این کوه آتش فشان در خط استوا که ابرهای منطقه بی وقفه در معرض تابش نور خورشید هستند ، باشد دارای بیشترین صاعقه خواهد بود. بی مناسبت نیست که باز بگویم جنس ستاره درون زمین و درون سیارات ودرون قمرها ، جنس خورشید وهمه ستارگان و همچنین جنس کُره آتشین حاصل از انفجار هسته ای ، ضد ماده می باشد بر این مبنا در لحظه انفجار هسته ای و در لحظه چند ثانیه ای که کره آتش اتمی شکل می گیرد و نیروی جاذبه نیوتونی و نیروی دافعه و نیروی جاذبه الکتریکی آن بوجود می آید اگر آسمان منطقه انفجار مملواز ابر باشد صاعقه ها و بارش باران را تا کیلومترها در پیرامون کره آتش اتمی و محل انفجارخواهیم دید . نتیجه : اگر در ارتفاع کوههای مرتفع که سرشاخه آب سدها هستند صاعقه گیرهائی نصب شود که سیم اِرت رابط آنها به چاههای عمیق اِرت پائین دامنه وصل گردد ، در اثر تخلیه بار الکتریکی ابرهای آن منطقه ، بارش و بارانهای سیل آسا بوجود خواهد آمد. احمد فتحی مدیر وبلاگ « اسرار ناب هستی»

[پاسخ]

بر کار جهان پایانی نمی بینم پایانی نمی بینم و آغازی هم بر کار این جهان ندیده ام… قدر مُسَلَم هیچ اتفاق ، رخداد و رویدادی هم در شکل گیری جهان نقش نداشته که باعث شروع و تولد شده باشد. هزاران سال است که ذهن انسان کنجکاو در پیرامون فلسفه جهان ، سرگردان و سر درگُم و ره به جائی نبرده است . تعدادی به قصص ادیان قانع شده و به صحت آنها ایمان آورده اند که روزی جهان خلق شده است و عاقبت هم می میرد و در این میان تعدادی از واقعیت نگران هم از سر ناچاری و سردرگُمی و به اجبار ، داستان انفجاربزرگ آغازین یا بیگ بانک را نقطه شروع پیدایش معرفی کرده اند. با این گونه نگرشها ، فرسنگها راه از واقعیت دوریم . باید جهان را همانگونه که هست بشناسیم تا بتوانیم به فیزیک واقعی آن واقف گردیم . ولی در مسیر این شناخت سنگلاخ وجود دارد . ذهن بشر که همیشه تولد و شروع و طلوع را تجربه کرده است دنبال آغاز می گردد و نمی تواند جهان را از این امر مستثنا بداند و هضمش بسیارثقیل است که بی آغازی را حتی تصور نماید. گذاشتن نقطه شروع و تولد بر این جهان ، به نقطه پایان و مرگ خواهد رسید چرا که در این دنیای متضاد هر گونه شروع به پایان و هر تولدی به مرگ ختم خواهد شد. این شروع و پایان ، آفت علم است چرا که آنراکتف بسته به زانو در می آورد و رشد و تکامل دانش را سد می کند. ــ چرا می گوئی جهان بی آغاز است و تولد نداشته است و بازچرا می گوئی جهان نامیراست و مرگ ندارد؟! هدفت چیست که تخم شک بر افکار فعلی می پاشی و این نگرش تو چه توفیر و کارائی بر زندگی بشر دارد؟! ــ انسان در برابر حوادث طبیعت و بسیاری ازبیماری ها بسیار ضعیف وناتوان است و تنها حامی که می تواند به او کمک کند علم و دانش اوست ولی وقتیکه جهان که زیر بنا و پایه و فوندانسیون اصلی علم است را اصلاً و به طور کل نمی شناسد چگونه زلزله ها را بشناسد و خود را در برابر آنها حفظ کند؟! لحظه ای تصور کنید …قبل از پیدایش و تولد ، جهان کجا بوده است ؟! فضا کجا بوده است ؟! ماده کجا بوده است ؟!… و به محض تولد ،آیا ماده از غیب خلق شده است ؟! و این بار مرگ جهان را تصور کنید…جهان مثلاً می میرد آنوقت تکلیف فضا و ماده ای که در درونش وجود دارد چه می شود؟! آیا مواد درون جهان دوباره غیب می شوند ؟! به کجا می روند ؟! آیا این تصورات تولد و مرگ جهان منطقی و عقلانی است که اجازه می دهیم جلو رشد و تکامل و پویائی دانش گرفته شود ؟! بنابراین بخاطر امنیت جان انسانها نگذاریم علم از مسیر واقعی خود منحرف شود و به بیراهه افتد و قدم اول ارتقاء دانش هم شناخت واقعی جهان است که بدانیم این جهان سرمدی و بدون تولد و مرگ است … آغاز نداشته پایان هم ندارد. احمد فتحی مدیر وبلاگ «اسرار ناب هستی »

[پاسخ]

جهان ازلی… خصوصیت علم تکامل آن است . روزگاری فکر می کردند آتش هیمه وهیزم خورشید را گرم نگه میدارد . الان فکر می کنند همجوشی یا فیوژن اتمهای ئیدروژن باعث حرارت خورشید است و در آینده متوجه این حقیقت خواهند شد که در خورشید اصلاً ماده وعنصر وجود ندارد و تمام هیکل این کُره فروزان از جنس ضد ماده می باشد و حرارت هم از ویژگی های ضد ماده می باشد. خورشید ، ستارگان و کُرات فروزانی که در لحظه آزمایشات انفجارات اتمی بوجود می آیند ، هم نوع و هم داستانند و جنس همه آنها از ضد ماده می باشد . آجرهای سازنده این جهان جاوید ،ضد ماده می باشد و ماده یا عناصر هم از بطن ضد ماده سنتز می گردد. ضد ماده و مسئله تضاد ذرات ، الفبای شناخت دانش زمین و آسمان و فیزیک است و فقط از این کانال است که می توانیم پی به راز و رموز هستی و این جهان جاوید ببریم ولی متأسفانه این مثلث تضاد « تز ، آنتی تز و سنتز » شدیداً مورد بی مهری سردمداران علم غربی قرار دارد واز پذیرفتن آن وحشت دارند زیرا بخاطر ملاحظات سیاسی کاپیتالیسمی حاضرند در جهل و تاریکی بمانند ولی واقعیت تضاد ذرات در فیزیک را به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی نپذیرند و بدین خاطر است که به نحواسفناکی دانش فیزیک و اختر فیزیک و حتی زمین شناسی به بیراهه و به راه نا واقعیت ها افتاده است… زلزله ها را نمی شناسیم ، از درون زمین خبر نداریم ،علاوه بر ناشناخته بودن نیروی جاذبه نیروی مهم دافعه را هم نمی شناسیم و در زمینه اختر فیزیک چنان ترسیم موهومی از کیهان بر پیکر علم معاصر رسم شده است که آیندگان را به حیرت خواهد انداخت …سیاهچاله های فضائی که نیروی جاذبه اش نور را متوقف می کند !، انرژی های تاریک ! ، انفجار آغازین «بیگ بانگ » و تولد جهان ! و… اگر روزی متوجه واقعیت تضاد ذرات شویم خواهیم دید که این جهان جاوید و ازلی ، تولد و شروع نداشته ومرگ هم نخواهد داشت . احمد فتحی ــ مدیر وبلاگ «اسرار ناب هستی »

[پاسخ]

سوالی از ژرف اندیشان و فیلسوفان رئالیست جهان دارم که چرا در برابر تئوری غیر واقعی و نابود کننده دانش ، بیگ بانگ «انفجار آغازین ـ تولد جهان »سکوت اختیار کرده و آنرا پذیرفته اند؟! آیا نمی دانند که در مقابل پذیرش تولد جهان ، مرگ جهان هم تحمیل خواهد شد؟!لازمه درک جهان ، زدودن ناواقعیت ها از پیکر دانش است.راز وجود ازلی به ابدی جهان پیچیده نیست و این جهان سرمدی و آجرهای جاوید وجودش با آغاز و شروع و تولد همخوانی ندارد…از گذشته های بی انتهای ازلی وجود داشته و عمرش هم به ابدیت پیوند خورده است و آنچه ذهن بشر را به آغازها و تولد ها سوق می دهد، تجربیات پیرامون است از تولد و مرگ اطرافیان گرفته تا طلوع و غروب خورشید بنابراین تولد کودک و سپس فرا رسیدن مرگ او در سن کهولت ، اساس و بنیان قیاس ذهن بشر در کُل جهان گشته بطوری که می خواهد کل جهان را هم با این قیاس خام و با این تجربیات بر گرفته از محیط محقر پیرامون خود بسنجد…مقصر ذهن است که سنگینی بار دریافت ها و تجربیات معمولی چنان پر و بال او را سنگین کرده که توان پرواز و اوج گرفتن به افق های دور دست و دیدن واقعیت ها را ندارد … جهان سرمدی چون تولد نداشته ، مرگ هم نخواهد داشت ــ احمد فتحی مدیر وبلاگ « اسرار ناب هستی »

[پاسخ]

لکه های خورشید و زلزله ها… فعالیت های خورشید دوره یازده ساله دارد و در اوج این دوره ، شدت تشعشعات کیهانی بسیارافزایش می یابد و همزمان با آن ، تعداد لکه های تیره سطح خورشید به طور چشمگیری زیاد می شوند. زیاد شدن لکه های سطح خورشید بر کُره زمین اثر گذار است و اثرات زیر را بر جای می گذارد: 1ـ زیاد شدن و شدت یافتن زمین لرزه ها. 2ـ گرم شدن هوا. 3ـ خشکسالی و عدم بارندگی. 4ـ شدت گرفتن شفق های قطبی. 5 ـ اختلال در تولید الکتریسیته نیروگاههای برق. 6ـ اختلال در سیستم های مخابراتی و ماهواره ای و امواج رادیوئی طول بلند. 7ـ کمتر شدن مقدار مقاومت الکتریکی پوسته زمین. 8 ـ سرعت در روند آب شدن برف قله کوهها و همچنین آب شدن سریعتر یخچالهای طبیعی. 9 ـ ضخیم تر شدن پوسته ماده زمین. 10 ـ تغییر در روال سرعت حرکات وضعی و انتقالی زمین که از تبعاتش نوسانات مدت زمان شبانروز و سال زمین در حد ثانیه است . 11 ـ افزایش مقدار جرم بحرانی عناصر قابل شکافت در انفجارات هسته ای. 12 ـ کمتر شدن شتاب ثقل در سطح زمین. 13 ـ کُند تر شدن زمان فعل انفعالات هسته ای عناصر اکتیو در روند به اصطلاح نیمه عمر عناصر رادیو اکتیو. 14 ـ تغییرات فاصله زمین و ماه. 15 ـ کمتر شدن شدت جذر و مد آب دریا ها با ماه. 16 ـ شدت یافتن ذرات پُرنفوذ تشعشعات به غلط پنداری کیهانی. بنابراین همراه با زیاد شدن لکه های سطح خورشید چنین اثراتی بر زمین صورت می گیرد که دلایل علمی و مستندات قوی آنرا به مرور در هفته نامه صبح کرمان و همچنین در وبلاگم (اسرار ناب هستی ) توضیح خواهم داد که اینک و در این مقاله به ارتباط مستقیم لکه های خورشید با زلزله های کُره زمین می پردازم که این می تواند نوعی پیش بینی ساده و ارزشمند از بروز زمین لرزه های سنگین باشد. باید بگویم لکه های خورشیدی به تنهائی نقشی در فعل و انفعالات گفته شده بر زمین ندارند بلکه فقط علامت و نشانه بروز این اثرات هستند و نقش واکنش های اصلی اثر بخشی این اتفاقات زمین فقط بر عهده تشعشعات به اصطلاح کیهانی ست . به اشتباه فکر می کنیم که این تشعشعات از کیهان های دور دست و یا از طرف سیاهچاله ها می آیند! این خیالات واهی علوم وارداتی غربی هاست که به ما تحمیل کرده اند وما هم چشم و گوش بسته آنرا پذیرفته ایم…در منظومه شمسی ، منبع ارسال تشعشعات کیهانی فقط از سوی خورشید است. لکه های خورشید و شدت یافتن تشعشعات کیهانی همزمان بوجود می آیند و مزون های این تشعشعات ، عامل چسب هسته ای عناصر ماده پوسته سیارات می باشد یعنی تداوم انسجام ذرات درون اتم عناصر موجود در محدوده منظومه شمسی در گرو ارسال مداوم چسب های هسته ای (مزونها ) تشعشعات کیهانی از سوی خورشید است . جنس خورشید و ستارگان از ضد ماده است و این ستارگان از خود تشعشعات کیهانی (چسب هسته ای ) ساطع می کنند و هر ستاره ای که مغلوب مزون پاشی ستاره همسایه شود ، ضد ماده سطحش سنتز هسته ای می شود یعنی سطحش به ماده تبدیل می گردد و این ماده بوجود آمده سطح ، تولید نیروی جاذبه می کند و باعث جذب این ستاره مغلوب سنتز شده به محدوده همسایه می شود تا به عنوان سیاره ای اسیر به طواف بپردازد. به هر حال هم اکنون این ماجرا را خورشید منظومه ما با ستاره قدرتمند همسایه (قنطورس ) دارد و هر دو در حال مزون پاشی به روی یکدیگرند و گویا شدت یافتن دوره های این آتشباری جنگی یازده ساله است و هر یازده سال یکبار این جنگ ونبرد به اوج خود می رسد و هر دو سعی می کنند با پاشیدن مزون های خود ( چسب های هسته ای ـ تشعشعات کیهانی) به روی یکدیگر ، حریف را با ماده کردن سطحش شکست دهد و آنرا به صورت سیاره ببلعد. خورشید پیر است و ناتوان . در نُه جنگ نُه سیاره را به این ترتیب به اسارت خود در آورده و دیگر توان و بُنیه جنگیدن با ستاره جوان و قدرتمند قنطورس را ندارد و این لکه های خورشیدی نشان از در هم شکستگی و شروع سنتز هسته ای و بوجود آمده ماده و عنصر بر سطحش است تا بالاخره همه سطحش تبدیل به لکه یا ماده شود و به عنوان سیاره ای اسیر با نُه قمر ( عطارد ـ زهره ـ زمین ـ مریخ ـ مشتری ـ و…) وارد حلقوم منظومه قنطورس گردد. لکه های خورشیدی ، زخم خورشید و تشعشعات کیهانی خورشید یا طوفان و تلاطم خورشید ، نعره دردآلود از زخم و عصبانیت و از خود دفاع کردن است که با شدت دادن چسب های هسته ای مزونهای تشعشعات کیهانی خود و پاشیدن آنها به روی قنطورس نمی خواهد اسارت سیاره شدن را بپذیرد. تمام کُره خورشید از جنس ضد ماده است و حرارت وگرما هم از ویژگی های ضد ماده می باشد بنابراین در خورشید هیچ عنصری مخصوصاً ئیدروژن وجود ندارد که بر اساس نظریه غیر واقعی علوم وارداتی ، تولید فیوژن یا همجوشی هسته ای کند وحرارت را بوجود آورد . زمان بوجود آمدن لکه های ماده در سطح خورشید (لکه های خورشیدی) و واکنش شدید خورشید در افزایش ارسال تشعشعات کیهانی خود ، این تشعشعات یا این چسب های هسته ای رسیده به کره زمین به علت شدت و نفوذپذیری بیشتر ، از لایه جامد پوسته و از مذاب هم عبور می کند و خود را به کُره ضد ماده درون زمین یا ستاره درون زمین می رساندو مقداری از قشر ستاره درون زمین را سنتز می کند یعنی به ماده تبدیل می کند که معنی آن این است پوسته کُره زمین ضخیم تر می شود که در این روند ، حجمی از ضد ماده درون زمین کم می شود و به ضخامت پوسته ماده زمین افزوده می شود. از طرفی همانطور که در آزمایشات اتمی دیده ایم چون حجم کمی از ماده به حجم عظیمی ضدماده (کُره آتش اتمی ) تبدیل می شود بنابراین در سنتز هسته ای درون زمین هم باید حجم عظیمی از ضد ماده به ماده تبدیل شود در نتیجه زمان شدت یافتن تشعشعات ماده ساز کیهانی فضاهای خالی بسیار گسترده ای در زیر پوسته جامد زمین بوجود می آید که مستعد شکسته شدن و فروریختن در داخل حفره های زیرین و بر روی مذاب زیرینش است یعنی زلزله رُخ میدهد. عامل این شکسته شدن پوسته (زلزله ) بر اثر تنش است و این تنش می تواند وزن سنگین پوسته جامد باشد ، می تواند نوسانات جاذبه ماه و خورشید برپوسته باشد ، می تواند ازدیاد وزن پوسته منطقه بر اثرآبگیری یک سد بزرگ باشدو… بنابراین زمان زیاد شدن لکه های خورشیدی ، وقوع زلزله های سهمگین و ویرانگر اجتناب ناپذیر است و این راهکار مناسبی در امر پیش بینی زمین لرزه های مخرب است و می توان با این روند ، تمهیدات ایمنی جان انسانها را بخوبی برنامه ریزی و مدیریت کرد. در اینجا باز هم در اثبات رابطه لکه های خورشیدی با زلزله و اینکه جای هیچگونه شک و شبهه ای در این امر مهم باقی نماند استدلالهای آماری تقدیم می کنم: آمار ماهیانه زلزله های ایران را از شش سال پیش تاکنون یعنی از سال 1387 تا سال 1393 را از سایت زلزله نگاری دانشگاه تهران استخراج کرده ام. در آمارتمام این چند سال تعداد زلزله های هر ماه تقریباً عادی ویکنواخت بطوریکه زلزله های بالاتر از یک ریشتر بین 550 تا 900 باردرهرماه بود و زلزله های بالاتر از چهار ریشتر بین 3 تا 14 بار در هر ماه انجام گرفته بود تا اینکه در مردادماه 1391 به ناگهان تعداد زلزله بالاتر از یک ریشتر به 2010 بار می رسد و تعداد زلزله بالاتر از چهار ریشتر به 41 بار ! و زلزله 2/6 ریشتری ورزقان در آذربایجان شرقی هم در همین ماه رُخ داده بود. چرا ؟! از مدتها پیش از این اعلام شده بود که سال 2013 میلادی زمان فعالیت طوفانهای خورشید و لکه های خورشید و اوج شدت گرفتن دوره یازده ساله تشعشعات کیهانی خواهد بود و حالا که این تاریخ میلادی را با تاریخ شمسی مقایسه می کنیم در می یابیم شروع اوج لکه های خورشید مقارن است با مرداد ماه سال 1391 و شدت این لکه ها هم تا آخر اردیبهشت 1392 ادامه داشت. در این مدت زلزله های سهمگین و بیشماری رخ داد بطوریکه در فروردین 1392 تعداد 79 زلزله بالای چهار ریشتر رخ داد که زمین لرزه 5/7 ریشتری حوالی خاش هم در همین ماه بود و همچنین اردیبهشت 1392 هم 84 زلزله بالای چهار ریشتر به خود دید که زلزله 2/6 ریشتری گوهران استان هرمزگان هم جزء آنهاست . پس از اردیبهشت 1392 و از خرداد ماه همین سال خورشید آرام گرفت ،لکه های خورشیدی کم شدند و تب زمین لرزه ها فروکش کرد و تا امسال 1393 هم این آرامش ادامه داشت اما…!! اما در تاریخ 11مرداد همین امسال (1393) خبرنگار علمی باشگاه خبرنگاران طی کد خبر 4931112 و تحت عنوان لکه های خورشید دوباره فعال شدند اعلام کرد که « بعد از یک سکوت عمیق دوباره لکه های خورشید نمایان شدند (رخداد سکوت کامل ). این پدیده نشان میدهد فیزیکدانان حتی قادر به پیش بینی کامل عملکرد نزدیکترین ستاره هم نیستند.پس از آنکه چندی پیش ستاره شناسان با کمال ناباوری شاهد کاهش شدید لکه های خورشیدی بودند آن هم در زمانی که انتظار می رفت اوج فعالیت آن باشد حالا خورشید دوباره در حال فعال شدن است ». انگار خورشید از ما و نظریات علمی دوره های یازده ساله ما تبعیت نمی کند و خود مختار توپخانه آتشباری تشعشعات کیهانی است ! شاید هم مقصر ،قنطورس ستاره همسایه است که دوباره بر پیکر خورشید زخم انداخته و لکه ها را بوجود آورده وخورشید را وادار به واکنش دفاعی و آتشباری نموده است ! مرداد امسال (1393) بعد از فقط چهارده ماه سکوت باز لکه های خورشید پیدا شدند و تشعشعات کیهانی با افزایش شدت خود به ما زمینیان نشان دادند که به دوره های یازده ساله فعالیتشان اطمینان نکنیم . مردادماه امسال همراه با دوباره پدیدار شدن لکه های خورشیدی ، زمین هم از آرامش محروم شد و آماج زلزله های سهمگین گردید . تعداد زمین لرزه های رخ داده بالاتر از چهار ریشتر در مردادماه امسال یعنی شروع دوباره لکه های خورشیدی 61 بار بوده که بزرگترین آنها زلزله 2/6 ریشتری حوالی مورموی استان ایلام است. همچنین تعداد زمین لرزه های بالاتر از چهار ریشتر در شهریور ماه امسال 26 بار بوده که بزرگترین آنها زلزله 5/5 ریشتری مورموی استان ایلام می باشد. آمار ماهیانه مهر زلزله های ایران درامسال هنوز وارد سیستم سایت زلزله نگاری دانشگاه تهران نشده است قدر مسلم با پدیدار شدن لکه های خورشید متأسفانه آمار زلزله های قدرتمند هم بالا خواهد بود. در حال حاضر مشاهده گسترش لکه های سطح خورشید بهترین گزینه در امر پیش بینی زلزله های مخرب و خونبار است و آمدن قریب الوقوعش را می توانیم پیش بینی کنیم و آماده پذیرشش شویم که حتماً تلفاتمان بسیار کمتر خواهد شد … آماده باشیم که از مرداد ماه یعنی دو ماه پیش باز لکه های خورشیدی پدیدار شده اند و معنی آن بروز زلزله های شدید و پُر قدرت است وتا آخر امسال زلزله ها آسوده مان نخواهند گذاشت پس باید از هر جهت آمادگی های لازم را در برابر زمین لرزه ها داشته باشیم… برای آمادگی در برابر زمین لرزه ها وحفاظت جان انسانها، لازم است نگاه از خورشید بر نداریم و لکه های آنرا مرتب رصد کنیم ـ احمد فتحی مدیر وبلاگ « اسرار ناب هستی »

[پاسخ]

سلام من یه چیزایی در مورد انرری سیاه میدونم اما دنبال نظریات قاطع میگردم تا فرضییهی خودمو بیان کنم شما میتونید یه منبع موثق معرفی کنید؟

[پاسخ]

مسئله بسیار ساده است وقتی جهان به اوج انبساط برسه و و مواد آنقدر از هم دور بشن که دیگه نتونن روی هم تاثیر بزارند تبجزیه شده و تبیدل به انرژی میشن و این انرژی دوباره متمرگز شده انفجار دیگه ای روی میده و همه چیز از اول شروع میشه

[پاسخ]

سلام راستش من مدت كمي است كه با نظريه تارها آشنا شدم ولي در همين مدت كم به اين نظريه علاقه پيدا كرده ام و مي خواهم درمورد اين نظريه سر كلاس درس براي دوستانم صحبت كنم ولي نميدونم بايد چه طور شروع كنم و چه چيزي بايدبگويم با توجه به اينكه دوستان من دانشجوي رشته كامپيوتر هستند و زياد رابطه اي با فيزيك ندارند مي خواستم اگر ممكن است مرا راهنمايي كنيد

[پاسخ]

در پی دیدن برنامه ای علمی از شبکه چهارم سیما که ظهر های چهار شنبه ها پخش می شود، با نظریه تارها آشنا شدم و مایل هستم که اطلاعات بیشتری در این زمینه پیدا کنم. اگر بخواهیم بر طبق این نظریه پیش برویم برای اثبات نظریه هایی که بر اساس آن بیان می شود به چیزی در حدود یازده بعد نیاز داریم. تا اینجا 5 بعد، بعد های دیگر چه جایگاهی در نظریه دانشمندان مطرح در این مقاله دارند؟ و اینکه آیا بر طبق نظریه تارها نمی شود جهان بیش از این دو صفحه را شامل شود؟ آیا می توان تعداد مشخصی برای این صفحات بر شمرد؟ از دوستان مطلع و محقق در این زمینه تقاضا دارم لطفا مرا از پاسخ خود مطلع سازید.

[پاسخ]

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *