استيون
ويليام هاوكينگ استاد كرسي لوكاشين در 29 آوریل 1980 در سالن كنفرانس كوكرافت
در كمبريج انگلستان جايي كه عرصه باليدن تامسون و راترفورد بود، دانشمندان و مقامات
دانشگاه روي صندليهاي رديفشده بر كف شيبدار سالن كه مقابل ديواري پوشيده از
وايتبرد و پرده اسلايد بود، گردهم آمده بودند. اين جلسه براي وضع اولين خطابه يك
پروفسور جديد كرسي لوكاشين رياضي برقرار شده بود. اين پروفسور استفن ويليام هاوكينگ
رياضيدان و فيزيكدان 38 ساله بود. كرسي لوكاشين يك مقام آكادميك ممتاز است که
زماني سر آيزاك نيوتن عهدهدار آن بود.
عنوان خطابه یک سئوال بود: آيا دورنمای پايان فيزيك نظري ديده ميشود؟
و هاوكينگ با اعلام اين که پاسخ او به اين سوال مثبت است،
شنوندگان را شگفتزده كرد. او از حضار دعوت كرد تا به او بپيوندند و گريزی شورانگيز
از ميان زمان و مكان جاممقدس علم را بيابند. يعني نظريهاي كه جهان و هر چه را كه
در آن روي ميدهد، تبيين كند.
هاوكينگ همواره در تلاش براي دستيابي به پاسخ اين سوال اصلي كيهانشناسي بوده است
که اين جهان از كجا آمده و به كجا ميرود؟ زندگي او تلاشي مستمر و پيگير در راه كشف
حقايق اين جهان است. او به دنبال نظريه «همه چيز» است. نظريه جامعي كه بتواند
قوانين حاكم بر جهان را در يك سري معادلات و قواعد خلاصه كند. موقعي كه نظريه نسبيت
عمومي انيشتين را براي توضيح برخي ويژگيهاي فيزيكي سياهچالهها ناتوان ميبيند، به
مكانيك كوانتومي متوسل ميشود. سعي ميكند اين دو را درهم آميزد. فرضيهاي مطرح
ميكند. فرضيهاش را مورد سوال قرار ميدهد. در راه كشف حقيقت به سوالهايي
برميخورد. فضاي خالي، خالي نيست، سياهچالهها سياه نيستند، آغازها ميتوانند
پايانها باشند و … حقيقت بسيار پيچيده و گريزان است. آيا هاوكينگ و دانشمندان
ديگر روزي به نظريه همه چيز دست خواهند يافت؟
منبع :
http://cph-theory.persiangig.ir/
Persian CPH E-Book
Theory of CPH
Section Eight
Realization Hawking End of Physics by CPH
Hossein Javadi
Azad University,Tehran,Iran
Javadi_hossein@hotmail.com
مروري بر آخرين كتاب عامهفهم «استفن هاوكينگ»
ديوارهاي بلند براي همسايههاي خوب
دوايت گارنر- ترجمه: مجيد جويا
«استفن هاوكينگ» كه از زمان «اينشتين» تاكنون شناختهشدهترين دانشمند روي زمين است، رياضيداني بزرگ و همچنين فروشندهاي موفق محسوب ميشود. خودش گفته «ميخواهم كتابهايم در كتابفروشي فرودگاه هم فروخته شود» و البته خوب هم ياد گرفته كه چطور كتابهايش را به آنجا برساند.
از كتاب «تاريخچه زمان» هاوكينگ كه در سال 1988 منتشر شد، تقريباً 9 ميليون نسخه به فروش رسيده است (در حالي كه يك كتاب علمي پرفروش معمولاً بسيار كمتر از اين مقدار فروخته ميشود). البته نميتوان انكار كرد كه اين موفقيت تا حدي با اتكا به داستان شخصي وي به دست آمده است. بدن هاوكينگ در اثر ابتلا به بيماري «ايالاس» يا «لو گريك» تحليل رفته، در حالي كه مغزش كاملاً دستنخورده مانده و درست برعكس بدن فلجش، يك لحظه آرامش ندارد. اصلاً تصادفي نبود كه صندلي چرخدار و صورت جنزده آقاي هاوكينگ به جاي پشت جلد، روي جلد كتاب آمد (كه براي يك كتاب سطح بالاي علمي اتفاقي نادر به شمار ميرود).
هاوكينگ كه از استادان باسابقه رياضيات در دانشگاه كمبريج است، در دوره طولاني كارياش به ندرت خود را چهرهاي مذهبي نشان داده است (خاطرات همسر سابق وي، او را يك آتئيست معرفي ميكند). ولي او «تاريخچه زمان» را با اين جمله به پايان برد كه كشف نظريه واحد فيزيك ميتواند ما را «به شناخت خدا رهنمون سازد». اين خطي بود كه (به باور برخي) اجازه داد پرتوهاي نور خورشيد، لبه تاريك تفكراتش را گرم كنند.
كتاب جديد هاوكينگ به نام «طرح بزرگ»، كه در هفتههاي اخير منتشر شده، به صدر اخبار رفته . جستوجوي وي براي يافتن پاسخي به سوال «دنيا چگونه آغاز شد؟» او را به سويي هدايت كرده كه ادعا كند خلق جهان ما و ديگر دنياها «به مداخله موجودي برتر نيازي ندارد». اين حركت تجاري ديگري است. خبر اصلي در مورد «طرح بزرگ» اين است كه اين كتاب در كمال نوميدي چقدر كوچك، نازيبا و ناهنجار است. صداي پرحرارتي كه هاوكينگ در «تاريخچه زمان» از آن بهره ميبرد، اينجا به چيزي درست مقابل آن تبديل شده است؛ ضعيف، حقير و كاملاً نامفهوم. در اين كتاب ميخوانيم: «اگر فكر ميكنيد كه واداشتن انسانها به اطاعت از قوانين راهنمايي و رانندگي سخت است، كافي است تصور كنيد قانع كردن سياركي براي حركت در مسير بيضوي چقدر سخت خواهد بود.» اين از آن كتابهايي است كه «ريچارد فاينمن» فيزيكدان افسانهاي را به عنوان «شخصيتي برجسته كه در انستيتو فناوري كاليفرنيا (كلتك) كار ميكرد و در يك بار بدنام در پايين خيابان پركاشن ميزد» معرفي ميكند.
هاوكينگ «طرح بزرگ» را با همكاري «لئونارد لودينو» نوشته؛ فيزيكداني كه روي «پيشتازان فضا: نسل بعد» هم كار كرده است. آنها زوج عجيبي هستند و از «يك ذهن زيبا» تا رسم و رسوم تعطيلات يهودي در كارشان يافت ميشود! اين كتاب قرار بود كتاب علمي عامهفهم باشد و جستاري در تازهترين تفكرات در باب منشاء جهان انجام دهد ولي هواي موجود در اين اتمسفر ادبي براي تنفس كردن اصلاً دلپذير نيست! هسته «طرح بزرگ»، آزموني از نامزد نسبتاً جديد «نظريه نهايي همهچيز» است. چيزي كه آن را «اِم تئوري» مينامند، تعميمي است از نظريه ريسمان كه تلاش دارد نسبيت عام را با مكانيك كوانتوم آشتي دهد. در كتاب ميخوانيم: «ام تئوري، نظريهاي معمولي نيست، بلكه خانوادهاي كامل از نظريات متفاوت است. بر اساس ام تئوري، دنياي ما تنها جهان موجود نيست. در مقابل، اين نظريه پيشبيني ميكند كه جهانهاي بسيار زيادي از هيچ به وجود آمده باشند.» به گفته نويسندگان، اگر «ام تئوري» اثبات شود، ميتواند «نظريه وحدتبخشي باشد كه اينشتين اميدوار بود به آن دست پيدا كند». ولي اين نظريه نااميدكنندهاي است و به جاي آنكه جامه يكپارچه و فاخري باشد، كاري چندپاره و وصله پينه شده از آب درآمده است. هاوكينگ و مدولينوف در رهيافت تفكر خود پيرامون «ام تئوري»، ابتدا به گشتي در تاريخ تفكر علمي در باب طبيعت جهان ما، از «فيثاغورث» تا «دكارت» و از «هايزنبرگ» تا «فاينمن» پرداختهاند. كار آن دو در خلق تصاوير ذهني اغلب خوب است. آنها در مورد شهري در ايتاليا نوشتهاند كه چند سال پيش، دارندگان حيوانات خانگي را از نگهداري ماهي طلايي در تنگهاي منحني منع كرده بود. چرا؟ زيرا به باور اعضاي شوراي شهر، بي رحمانه است كه به ماهي «تصويري تحريفشده از واقعيت را نمايش دهيم». به ادعاي نويسندگان كتاب، ما نيز همانند اين ماهيها هستيم. ادراكات ما نيز توسط عدسيهايي كه همان «ساختار تفسيري مغز آدمي» است، محدود و منحرف شده است. آن دو با به ميان كشيدن بحثهاي عميق فيزيك كوانتومي، ادعا ميكنند كه جهان ما «فقط يك تاريخ ندارد، بلكه داراي همهنوع تاريخ ممكني است كه هر يك احتمال مربوط به خودش را دارد». ما تاريخ را با مشاهده آن ميسازيم؛ تاريخ ما را نميسازد. در «طرح بزرگ» به موارد متعددي برميخوريد كه اگر فيزيكدان يا رياضيدان نباشيد، مغز شما را آزار خواهد داد، مخصوصاً در مورد ايدههايي نظير اينكه چرا زمان به آن شكل كه ما ميشناسيم، وجود ندارد! حتي «فاينمن» هم ميگفت: «فكر ميكنم بتوانم با اطمينان بگويم كه هيچكس مكانيك كوانتوم را نميفهمد.» ادعاهاي «طرح بزرگ» (مخصوصاً آنهايي كه در مورد عدم لزوم وجود موجودي برتر براي تصور شروع جهان هستند) من را به ياد چيزي انداخت كه «فريس» در كتاب برجسته خود، «همهچيز» گفته بود:
« الزامي نيست كه دانش و مذهب با هم در جنگ باشند، ولي ميتوان از تلاش براي پيوند آنها نيز دست برداشت. اين ميتواند مثالي از اين باشد كه ديوارهاي محكم ميتوانند همسايگان خوبي بسازند.»
NewYorkTimes, 7Sep.2010
ديوارهاي بلند براي همسايههاي خوب
دوايت گارنر- ترجمه: مجيد جويا
«استفن هاوكينگ» كه از زمان «اينشتين» تاكنون شناختهشدهترين دانشمند روي زمين است، رياضيداني بزرگ و همچنين فروشندهاي موفق محسوب ميشود. خودش گفته «ميخواهم كتابهايم در كتابفروشي فرودگاه هم فروخته شود» و البته خوب هم ياد گرفته كه چطور كتابهايش را به آنجا برساند.
از كتاب «تاريخچه زمان» هاوكينگ كه در سال 1988 منتشر شد، تقريباً 9 ميليون نسخه به فروش رسيده است (در حالي كه يك كتاب علمي پرفروش معمولاً بسيار كمتر از اين مقدار فروخته ميشود). البته نميتوان انكار كرد كه اين موفقيت تا حدي با اتكا به داستان شخصي وي به دست آمده است. بدن هاوكينگ در اثر ابتلا به بيماري «ايالاس» يا «لو گريك» تحليل رفته، در حالي كه مغزش كاملاً دستنخورده مانده و درست برعكس بدن فلجش، يك لحظه آرامش ندارد. اصلاً تصادفي نبود كه صندلي چرخدار و صورت جنزده آقاي هاوكينگ به جاي پشت جلد، روي جلد كتاب آمد (كه براي يك كتاب سطح بالاي علمي اتفاقي نادر به شمار ميرود).
هاوكينگ كه از استادان باسابقه رياضيات در دانشگاه كمبريج است، در دوره طولاني كارياش به ندرت خود را چهرهاي مذهبي نشان داده است (خاطرات همسر سابق وي، او را يك آتئيست معرفي ميكند). ولي او «تاريخچه زمان» را با اين جمله به پايان برد كه كشف نظريه واحد فيزيك ميتواند ما را «به شناخت خدا رهنمون سازد». اين خطي بود كه (به باور برخي) اجازه داد پرتوهاي نور خورشيد، لبه تاريك تفكراتش را گرم كنند.
كتاب جديد هاوكينگ به نام «طرح بزرگ»، كه در هفتههاي اخير منتشر شده، به صدر اخبار رفته . جستوجوي وي براي يافتن پاسخي به سوال «دنيا چگونه آغاز شد؟» او را به سويي هدايت كرده كه ادعا كند خلق جهان ما و ديگر دنياها «به مداخله موجودي برتر نيازي ندارد». اين حركت تجاري ديگري است. خبر اصلي در مورد «طرح بزرگ» اين است كه اين كتاب در كمال نوميدي چقدر كوچك، نازيبا و ناهنجار است. صداي پرحرارتي كه هاوكينگ در «تاريخچه زمان» از آن بهره ميبرد، اينجا به چيزي درست مقابل آن تبديل شده است؛ ضعيف، حقير و كاملاً نامفهوم. در اين كتاب ميخوانيم: «اگر فكر ميكنيد كه واداشتن انسانها به اطاعت از قوانين راهنمايي و رانندگي سخت است، كافي است تصور كنيد قانع كردن سياركي براي حركت در مسير بيضوي چقدر سخت خواهد بود.» اين از آن كتابهايي است كه «ريچارد فاينمن» فيزيكدان افسانهاي را به عنوان «شخصيتي برجسته كه در انستيتو فناوري كاليفرنيا (كلتك) كار ميكرد و در يك بار بدنام در پايين خيابان پركاشن ميزد» معرفي ميكند.
هاوكينگ «طرح بزرگ» را با همكاري «لئونارد لودينو» نوشته؛ فيزيكداني كه روي «پيشتازان فضا: نسل بعد» هم كار كرده است. آنها زوج عجيبي هستند و از «يك ذهن زيبا» تا رسم و رسوم تعطيلات يهودي در كارشان يافت ميشود! اين كتاب قرار بود كتاب علمي عامهفهم باشد و جستاري در تازهترين تفكرات در باب منشاء جهان انجام دهد ولي هواي موجود در اين اتمسفر ادبي براي تنفس كردن اصلاً دلپذير نيست! هسته «طرح بزرگ»، آزموني از نامزد نسبتاً جديد «نظريه نهايي همهچيز» است. چيزي كه آن را «اِم تئوري» مينامند، تعميمي است از نظريه ريسمان كه تلاش دارد نسبيت عام را با مكانيك كوانتوم آشتي دهد. در كتاب ميخوانيم: «ام تئوري، نظريهاي معمولي نيست، بلكه خانوادهاي كامل از نظريات متفاوت است. بر اساس ام تئوري، دنياي ما تنها جهان موجود نيست. در مقابل، اين نظريه پيشبيني ميكند كه جهانهاي بسيار زيادي از هيچ به وجود آمده باشند.» به گفته نويسندگان، اگر «ام تئوري» اثبات شود، ميتواند «نظريه وحدتبخشي باشد كه اينشتين اميدوار بود به آن دست پيدا كند». ولي اين نظريه نااميدكنندهاي است و به جاي آنكه جامه يكپارچه و فاخري باشد، كاري چندپاره و وصله پينه شده از آب درآمده است. هاوكينگ و مدولينوف در رهيافت تفكر خود پيرامون «ام تئوري»، ابتدا به گشتي در تاريخ تفكر علمي در باب طبيعت جهان ما، از «فيثاغورث» تا «دكارت» و از «هايزنبرگ» تا «فاينمن» پرداختهاند. كار آن دو در خلق تصاوير ذهني اغلب خوب است. آنها در مورد شهري در ايتاليا نوشتهاند كه چند سال پيش، دارندگان حيوانات خانگي را از نگهداري ماهي طلايي در تنگهاي منحني منع كرده بود. چرا؟ زيرا به باور اعضاي شوراي شهر، بي رحمانه است كه به ماهي «تصويري تحريفشده از واقعيت را نمايش دهيم». به ادعاي نويسندگان كتاب، ما نيز همانند اين ماهيها هستيم. ادراكات ما نيز توسط عدسيهايي كه همان «ساختار تفسيري مغز آدمي» است، محدود و منحرف شده است. آن دو با به ميان كشيدن بحثهاي عميق فيزيك كوانتومي، ادعا ميكنند كه جهان ما «فقط يك تاريخ ندارد، بلكه داراي همهنوع تاريخ ممكني است كه هر يك احتمال مربوط به خودش را دارد». ما تاريخ را با مشاهده آن ميسازيم؛ تاريخ ما را نميسازد. در «طرح بزرگ» به موارد متعددي برميخوريد كه اگر فيزيكدان يا رياضيدان نباشيد، مغز شما را آزار خواهد داد، مخصوصاً در مورد ايدههايي نظير اينكه چرا زمان به آن شكل كه ما ميشناسيم، وجود ندارد! حتي «فاينمن» هم ميگفت: «فكر ميكنم بتوانم با اطمينان بگويم كه هيچكس مكانيك كوانتوم را نميفهمد.» ادعاهاي «طرح بزرگ» (مخصوصاً آنهايي كه در مورد عدم لزوم وجود موجودي برتر براي تصور شروع جهان هستند) من را به ياد چيزي انداخت كه «فريس» در كتاب برجسته خود، «همهچيز» گفته بود:
« الزامي نيست كه دانش و مذهب با هم در جنگ باشند، ولي ميتوان از تلاش براي پيوند آنها نيز دست برداشت. اين ميتواند مثالي از اين باشد كه ديوارهاي محكم ميتوانند همسايگان خوبي بسازند.»
NewYorkTimes, 7Sep.2010
دوستان عزیز: اگر مایلید شرح کاملی از زندگی نامه هاوکینگ داشته باشید می توانید به آین آدرس هم مراجعه کنید: http://sharghnewspaper.ir/Released/89-10-16/459.htm
[پاسخ]