تکنیک swish یکی دیگر از تکنیک های کاربردی NLP ( برنامه ریزی عصبی کلامی ) است. این تکنیک زیر شاخه submodalite یا همان فراتر از واقعیت است .
ما ابتدا اطلاعات را از طریق حواس پنجگانه از محیط بیرون دریافت می کنبم این اطلاعات وارد ذهن شده و در مرحله بعدی با گذشتن از یک سری از فیلترهاحذف تحریف یا تعمیم داده می شود سپس یک تفسیر درونی از اطلاعات دریافت شده در ذهن ما شکل می گیرد. سپس این تفسیر درونی حالت یا احساسی را در ما ایجاد می کند که بر حسب نوع اطلاعات مثبت یا منفی باعث به وجود امدن عکس العملی در بدن ما می شود و در نهایت رفتاری از جانب ما سر می زند . NLP این امکان را به ما می دهد تا با برسی فیلتر های موثر در فرایند شکل گیری یک رفتار , بتوانیم برنامه ریزی مجدد و آگاهانه ای در ذهن مان انجام دهیم تا در نهایت رفتار مطلوب حاصل شود.
تاریخچه تکنیک swish:
دو مححق و بنیان گذار NLP به نام های ریچارد بندلر و جان گریندر از مدرسه ای بازدید انجام می دادند مشاهده کردند که یکی از دانش اموزان کلمه swish را به صورت switch نوشته بنابراین نام این تکنیک را s را wish گذاشتند. ممکن است شما نیز کلماتی از این قبیل را دیده باشید ولی چون ذهن شما انقدر ان کلمه را قبلا دیده که به راحتی می توانیدکلمه درست را تشخیص دهید. شما هم امتحان کنید:
آپاترمان ==> آپارتمان یا ساتخمان ==> ساختمان یا کلیومتر ==> کیلومترکاربرد این تکنیک بیشتر زمانی است که بخواهیم یک کار خاص جدیدی را انجام دهیم که قبلا تجربه نکرده بودیم. و یا این تجربه ناموفقی از آن کار داشتیم. به طور کلی هنگامی که فردی در یک موقعیت جدید و خاص دچار هیجان شده واین امر مانع عملکرد مناسبش می شود از این تکنیک استفاده می کنیم. هدف این است که شخص بتئاند عملکرد خود را با کیفیت بهتر و تاثیر گذارتری انجام دهد. مانند سخنرانی کردن – صحبت کردن در جمع- بالا بردن اعتماد به نفس-کنترل خشم- کنترل اضطراب برای مهمانی رفتن و مهمانی دادن- رفع خجالت- ترس از بلندی
در این تکنیک باید دو تصویر مطلوب و نامطلوب در ذهنمان ایجاد کنیم .
1- ابتدا باید تصویر نامطلوبی را که از موضوع مورد نظر در ذهنمان داریم را کاملا واضح وبزرگ ببینیم. و بهتر است که خودمان را در ان موفعیت خاص قرار دهیم و به لحظه قبل از انجام رفتارمان بر گردیم و دنبال تصویر کلیدی آن بگردیم یعنی دقت کنیم تا بفهمیم کجای آن تصویر بیشتر اذیتمان می کند. به
2- سپس تصویر مطلوب را شناسایی یا ایجاد می کنیم یعنی یه کپی از خودمان را تصورمی کنیم که در با موفقیت در حال انجام آن کار خاص ویا رفتار مطلوب است به تصاویر و صداها و حس های که در درونمان ایجاد شده به صورت دگراحساس توجه کنیم .3- دو تا از کیفیات فرعی submodalite را که در روند تغییر تاثیر گذارترند را انتخاب می کنیم.
مانند : اندازه و نور تصویر یا فاصله و رنگ تصویر یا اندازه و صدای تصویر
4- یک کادر را در مقابلمان به تصویر می کشیم مانند یک قاب عکس. سپس تصویر نامطلوب را به طور روشن و بزرگ در کل آن کادر قرار می دهیم. و تصویر مطلوب را تاریک و کوچک و دگر احساس در قسمت پایین و سمت راست تصویر نا مطلوب می گذاریم
5- جا به جایی هم زمان تصاویر را انجام می دهیم به گونه ای که تصویر نامطلوب را کوچک و تاریک می کنیم و تصویر مطلوب را بزرگ و روشن می کنیم.
6- حدودا 10 مرتبه این جا به جایی تصاویر را , با سرعت بیشتری انجام می دهیم. توجه سرعتی به اندازه یک فلش زدن دوربین مد نظر است. یا به اندازه گفتن کلمه ی swish
7- در هر بار که می خواهیم جا به جایی را انجام می دهیم می توانیم به یک موضوع خنثی فکر کنیم مثلا یک کادر سفید را تصور کنیم.
تست تکنیک swish:
باید به تصویر نامطلوب مورد نظرمان فکر می کنیم به احتمال قوی یا در دسترس نخواهد ویا به جای آن تصویر مطلوب خود به خود ایجاد می شود.
نکات مهم در انجام این تکنیک :
حتما باید از موضوع مورد نظر تصویری داشته باشید.
سرعت در جا به جایی تصاویر بسیار اهمیت دارد.تصویر نا مطلوب باید خود احساس باشد و تصویر مطلوب دگر احساس باشد.
صداها را هم می توانیم جا به جا کنیم.
تهیه و تدوین : فاریا دوستی عضو انجمن ان ال پی ایران