فرانكشتاينى در لباس مبدل
خلاصه مطلب
۱-شاخص ترين كاربردهاى دست ورزى ژنتيكى، كاهش مشكلات
بخش كشاورزى خواهد بود؛ بخشى كه ۳۸ درصد خشكى ها را دربر مى گيرد
و
زيستگاه و زيست بوم ها طبيعى را اشغال مى كند. غلات اصلاح ژنتيكى شده مى توانند به
صورت كارآمدتر توليد شده به نحوى كه بخشى از اين زمين ها به صاحب اصلى آن كه طبيعت
است، بازگرداند.
۲- مهندسى ژنتيك در نظر كشاورزان ارگانيك غيرقابل قبول است فقط به خاطر اينكه
دستاوردهاى آن از آزمايشگاه بيرون مى آيد. به طور مثال «چارلز مارگوليس» سخنگوى صلح
سبز شاخه آمريكا مى گويد: «ما فكر مى كنيم Enviropig فرانكشتاينى در لباس مبدل
است.»
مجله نيوزويك در شماره ۲۰ مارس ۲۰۰۶ خود مطلبى درباره ارزش
محصولات تغييريافته ژنتيكى يا Genetically Modified كه به اختصار GM خوانده مى
شوند، چاپ كرده است. گرچه مطالب بخشى از اين مقاله درباره يك پروژه مهندسى ژنتيك بر
روى خوك است كه در كشورهاى اسلامى مصرف خوراكى ندارد، ولى كليت مقاله براى روشن شدن
ذهن خوانندگان مفيد است.
مزرعه پرورش خوك بسيار كثيف است، بوى بد حيوانات در فضا مشمئز كننده است. اين
حيوانات محيط زيست را هم به مخاطره مى اندازند. كود حاصل از خوك ها داراى مقادير
بالايى فسفر است كه اگر شسته شده و به درياچه ها و حاشيه رودخانه ها وارد شود،
اكسيژن را كاهش مى دهد، ماهى ها را مى كشد، باعث رشد بى رويه جلبك ها شده و گازهاى
گلخانه اى آزاد مى كند.
در خلال دهه ۸۰ ميلادى آلودگى فسفر تمامى جانوران آبزى اطراف
Mariager Fjord در دانمارك را تا شعاع ۴۲ كيلومترى نابود كرد به طورى كه اين فاجعه
اكولوژيكى دولتمردان اروپايى را وادار به وضع قوانين سختگيرانه اى براى مزارع پرورش
خوك كرد، گرچه اين قوانين مشكل را حل نشده باقى گذاشت.
پرورش خوك در كشورهاى اروپايى اجتناب ناپذير است زيرا قسمت عمده پروتئين مردم اين
قاره را تامين مى كند و از همه مهم تر اينكه اين منبع پروتئين از همه منابع ديگر
ارزان تر است.
اروپاى شمالى بيشترين نسبت خوك به انسان را دارا است به طورى كه اين نسبت در
دانمارك ۲ به ۱ است. در خلال دهه ۹۰ ميلادى توليد گوشت خوك در كشورهاى آسياى شرقى
به خصوص در چين و ويتنام رشد بى سابقه اى داشته است و آلودگى حاصل از آن تهديدى
براى زيستگاه هاى شكننده ساحلى و اقيانوسى انواع موجودات آبزى است. اين موضوع حتى
در گزارش سازمان كشاورزى و غذاى سازمان ملل متحد (FAO) در بهمن سال ۱۳۸۴ منعكس شده
است. توقف توليد خوك راه حل اين مسئله است ولى راه حل ديگر تبادل افكار بين
طرفداران محيط زيست و افكار عمومى است.
دو دانشمند كانادايى موفق به خلق خوك هايى شده اند كه مدفوع آن داراى مقادير بسيار
پايين تر فسفر است. اگر اين نژاد جديد توانايى سازش با محيط هاى مختلف را بيابد، مى
تواند راه حلى براى كاهش آلودگى باشد. اما اين خوك كه Enviropig يعنى خوك دوستدار
محيط زيست ناميده شده است، محصول تغيير ژنتيكى و مهندسى ژنتيك است كه طرفداران محيط
زيست در كشورهاى غربى با آن مخالف هستند.
Enviropig يكى از محصولات متعدد فناورى هاى جديد است كه طرفداران محيط زيست و
حاميان غذاهاى ارگانيك را درمانده كرده است. سئوالى كه آنان بايد به آن پاسخ دهند
اين است: آيا بايد همانند گذشته با محصولات مهندسى ژنتيك مبارزه كرد حتى به قيمت
نابودى محيط زيست ؟
در حال حاضر امكان دست ورزى خوك ها براى توانمند كردن آنها در هضم علوفه مانند گاو
و گوسفند وجود دارد. با اين تغيير مى توان از ذرت كه گياهى باارزش غذايى بالا است
به عنوان خوراك خوك ها استفاده كرد.
كاربرد ديگر مهندسى ژنتيك در گياهان غيرمثمر مورد نياز صنعت كاغذسازى است كه به
ايجاد فرآيند موثرتر كاهش انرژى مصرفى و ايجاد مواد شيميايى سمى كمتر حاصل از
كارخانه هاى كاغذسازى مى انجامد.
شاخص ترين كاربردهاى دست ورزى ژنتيكى، كاهش مشكلات بخش كشاورزى خواهد بود؛ بخشى كه
۳۸ درصد خشكى ها را دربر مى گيرد و زيستگاه و زيست بوم هاى طبيعى را اشغال مى كند.
غلات اصلاح ژنتيكى شده مى توانند به صورت كارآمدتر توليد شده به نحوى كه بخشى از
اين زمين ها به صاحب اصلى آن كه طبيعت است، بازگرداند.
ايستادن در صف مخالفان اين دستاوردهاى ارزنده مهندسى ژنتيك بر مبناى هوادارى از
فلسفه غذاهاى ارگانيك است كه ناشى از يك برداشت ساده لوحانه است: هر چه طبيعى است
خوب است و هر چه مصنوعى است، بد. مهندسى ژنتيك در نظر كشاورزان ارگانيك غيرقابل
قبول است فقط به خاطر اينكه دستاوردهاى آن از آزمايشگاه بيرون مى آيد. به طور مثال
«چارلز مارگوليس» سخنگوى صلح سبز شاخه آمريكا مى گويد: «ما فكر مى كنيم Enviropig
فرانكشتاينى در لباس مبدل است.»
از لحاظ فنى هر گياه يا جانور حاصل از انتخاب انسان در بين موتاسيون هاى اتفاقى در
طبيعت هم ممكن است ايجاد شود. پرتوهاى پرانرژى كيهانى كروموزوم ها را به قطعات كوچك
مى شكنند و آنها دوباره به طور اتفاقى به يكديگر متصل مى گردند. بدين طريق طبيعت
برخى اوقات نسخه هايى از ژن ها را خلق مى كند كه قبلاً وجود نداشته اند.
كارهاى آزمايشگاهى تفاوت هايى با آنچه طبيعت انجام مى دهد، دارند: دانشمندان مى
توانند تغييرات ظريف و دقيقى در DNA موجودات ايجاد كنند [البته نظريه آفرينش هوشمند
مسائل جديدى را در اين زمينه مطرح كرده است كه در اين مقاله به آن اشاره نشده است.]
اين موضوع در مورد تحقيقات دانشمندان كانادايى نيز صدق مى كند. به طور مثال آنها يك
تركيب جديد مولكول DNA ايجاد كرده اند كه وقتى در داخل جنين خوك قرار گيرد، باعث
توليد Enviropig مى شود كه توانايى ترشح آنزيم آزادكننده فسفر را در بزاقش دارا
است. نتايج به دست آمده هيجان انگيز بوده است: خوك هاى جديد مى توانند تمامى فسفر
مورد نياز خود را از خوراك معمول دام تامين كنند و نيازى به افزودن مكمل هاى غذايى
كه امروزه دامداران به طور فزاينده اى از آنها استفاده مى كنند، نيست. اين عمليات
ميزان فسفر موجود در فضولات دام را تا ۷۵ درصد كاهش مى دهد.
البته آزمايش قانع كننده اى لازم است كه نشان دهد يك فعاليت مهندسى ژنتيك و محصول
حاصل از آن براى انسان خطرناك نيست. دانشمندان مى توانند موارد كار را با فنونى كه
به آنها امكان آزمايش و مقايسه ساختار و عمل تك تك ژن هاى يك جانور را مى دهد،
انجام دهند.
مزيت افزوده شده به Enviropig يك آنزيم اضافى در بزاق آن است كه به طور طبيعى در
ميلياردها باكترى موجود در دستگاه گوارش هر انسان وجود دارند؛ بنابراين Enviropig
براى مصرف انسان به اندازه خوك هاى غيرتغيير يافته ژنتيكى بى خطر است.
كشاورزان ارگانيك مدعى هستند كه رهيافت هاى آنان در كشاورزى كاملاً طبيعى بوده و
براى محيط زيست بسيار بهتر از زراعت به قول آنها سنتى است. تعريفى كه كميسيون اروپا
از كشاورزى ارگانيك ارائه مى دهد به اين صورت است: «بهره بردارى از فنونى در
كشاورزى كه به زيست بوم هاى پايدار و كاهش آلودگى محيط زيست كمك مى كند.» حال اگر
فكر مى كنيد كه كشاورزان ارگانيك Enviropig يا هرگونه جاندار اصلاح ژنتيكى شده ديگر
را كه آلودگى محيط زيست را كاهش مى دهند بپذيرند، سخت در اشتباه هستيد. براساس
قوانين خودساخته فلسفه ارگانيك، تغييرات ژنتيكى از هر نوع و با هرگونه هدفى كاملاً
مردود و ممنوع است.
حال اگر كشاورزان سنتى شروع به پرورش Enviropig كنند، مزارع پرورش خوك ارگانيك
آلودگى بسيار بيشترى نسبت به آنان ايجاد خواهند كرد و در اين صورت سازمان هاى حفاظت
از محيط زيست وارد عمل خواهند شد و مزارع ارگانيك را تعطيل خواهند كرد.
بايد اذعان كرد كه از نظر بهداشتى هم كشاورزى ارگانيك ارزش قابل توجهى ندارد. مصرف
كنندگان تمايل دارند محصولات ارگانيكى اى را خريدارى كنند كه همان گونه كه در
تبليغات ادعا مى شود بدون استفاده از آفت كش هاى شيميايى توليد شده باشند. اين يك
تصور اشتباه است، كشاورزان ارگانيك از Rotenone استفاده كنند كه مورد دوم با بيمارى
پاركينسون مرتبط است. استفاده از اين مواد در مزارع ارگانيك پذيرفته شده است، چرا
كه اين مواد در طبيعت وجود دارند. Pyrethrin توسط نوعى گل داوودى (Chrysanthemum)
توليد مى شود و Rotenone از يك نوع انگور محلى هندى به دست مى آيد. واقعيت اين است
كه تمامى آفت كش هاى مرسوم مورد استفاده در كشاورزى سريعاً از بين مى روند و
خطرناچيزى براى مصرف كنندگان دارند، اما حساسيت به غذاهاى طبيعى سالانه جان صدها
كودك را مى گيرد. غذاهاى دست ورزى شده ژنتيكى تا حد زيادى مى توانند اين خطرات
احتمالى را كاهش دهند.
«اليوت هرمان» دانشمند آمريكايى در پروژ ه اى كه در وزارت كشاورزى آمريكا انجام شد،
موفق به توليد نوعى سويا با ميزان حساسيت زايى پايين شده است. اين دانشمند موفق شده
است، ژن مسئول ۶۵ درصد از موارد آلرژى زايى سويا را از كار بيندازد.
لازم به ذكر است كه سويا جزء مهم بيشتر غذاهاى مخصوص كودكان است. سوياى اصلاح
ژنتيكى شده مذكور نه تنها كمتر حساسيت زا است بلكه به گفته «هرمان» در آزمايش هاى
انجام شده، از نظر عملكرد تغيير نكرده و رشد محصول به حالت عادى بوده و به نظر مى
آيد نوع و مقدار پروتئين، روغن و ساير تركيبات مشابه سوياى معمولى است.
دانشمندان ديگرى نيز خاموش كردن ژن هاى مسئول حساسيت زايى بادام زمينى و ميگو را
گزارش كرده اند. اگر اين محصولات به بازار بيايند، سويا و بادام زمينى ارگانيك
خطرات بيشترى نسبت به اين محصولات براى سلامت انسان خواهند داشت.
متاسفانه اين موضوع به زودى اتفاق نخواهد افتاد، چون تاكنون هيچ مجمعى توليد غذاهاى
حساسيت زا را ممنوع اعلام نكرده است و كشاورزان سنتى هيچ انگيزه اى براى كشت
محصولات با حساسيت زايى كمتر ندارند، در عين حال جامعه به سمتى سوق داده شده است كه
همه باور كنند محصولات تغييريافته ژنتيكى احتمالاً خطراتى براى سلامت انسان دارند.
در اين شرايط، اكثر تحقيقات مورد نياز مورد تاييد قرار نمى گيرند، كشاورزان به
پرورش خوك هايى كه محيط زيست را آلوده مى كنند ادامه مى دهند، سوياى ارگانيك حساسيت
زا كشت شده و نوروتوكسين هاى ارگانيك بر روى محصولات اسپرى مى شوند، بدتر اينكه
طرفداران سرسخت محصولات ارگانيك و دوستداران متعصب محيط زيست فكر مى كنند هيچ كس
غير از آنها نمى تواند شرايط زندگى بشر بر روى زمين را بهبود بخشد؛ مگر اينكه اشخاص
ديگرى در مقابل آنها بايستند و راه حل جايگزينى را پيشنهاد دهند.
NewsWeek, Mar.2006
LeeM.Silver* استاد زيست شناسى مولكولى دانشگاه پرينستون است و در حال حاضر هيچ
گونه ارتباطى با هيچ شركت تجارى بيوتكنولوژى ندارد. وى مدعى است شايد غذاهاى
تغييريافته ژنتيكى حتى از غذاهاى ارگانيك سبزتر باشند.
لى سيلور*
ترجمه: كسرى اصفهانى
منبع : روزنامه شرق
دوست عزيزمان جناب مهدي ابراهيمي مطلبي را تحت عنوان : غذاهاي تراريخته: مايه رحمت يا باعث زحمت! ارسال نموده که در بخش اخبار علمي کانون و به آدرس : http://elminews.blogspot.com/2007/09/blog-post_26.html#links در دسترس علاقه مندان است.
با تشکر از ايشان
[پاسخ]
ali bood khaste nabashid .ba tashakkor man daneshjooye sale akhare karshenasye zistam va tamayole zyadi baraye sherkat dar tahghighat daram
[پاسخ]